راستی خدایا

راستـــــی خـــــدایا...؟

دختر بچه ی کودکیم کجاست؟! چه بر سر او آمد؟

هنوز هم با آن لبخند زیبا و چشم های پاک و بی ریاست،

وقتی دکمه های پیراهنم را می بست؟ یا او هم بزرگ شده…؟!

شاید یکی مثل همین عروسک ها…

چشم های هوس انگیز ریمل کشیده و لب های شهوانی رژ زده! آخر کجایش زیباست؟!

چقدر دلم می خواهد به دختر بچه ی کودکیم می گفتم که:
“آن وقت ها، چشم ها و لبخند های کودکی اش چقدر زیباتر بود!”
دیدگاه ها (۲)

دستم به هیچ کجای این دنیا بند نیست معلق در نامتناهی سپید پُر...

ﻏﻔﻠﺖ ﮐﺮﺩﻩﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭ !ﭘﺸﺖِ ﯾﮏ ﻗﻠﺐِ ﻋﺎﺷﻖﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽﻣﯿﺮﺩﻭ ...

بهار شد بیا ...من تمام پاییز رو قـــدم زدم . . . پـایـیـــز ...

فکرشو بکن !! سال دیگه این موقع ... همه خانواده دور هم باشن ....

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

part4: _میاصدای فریاد دختری ۱۷ ساله توجهش را جلب کرد ، برگشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط