دلداده به یک مافیا part

دلداده به یک مافیا part1

.ا.ت ویو.
امروز هم مثل همیشه از خواب بلند شدم و یک مصاحبه مهم داشتم و باید آماده میشدم رفتم پایین
پدر ا.ت : سلام دخترم بیا صبحونه
ا‌.ت : امروز قراره اتفاقی بیفته ؟
پدر ا.ت : نه عزیز جان پدر
ا.ت : خیله خوب
آجوما : بفرمایید خانوم(صبحونه رو گذاشت روی میز)
ا.ت : ممنونم
پدر ا.ت : عزیزم باید برای این مصاحبه زود آماده بشی
ا.ت : باوشه ؟
.ا‌.ت ویو.
پدرم امروز خیلی مهربونه ینی اتفاقی افتاده ؟ خیلی با من رسمی حرف میزنه ؟! شاید هم برای مصاحبه من خیلی خوشحاله درسته برای مصاحبه هست . خیلی خوب بگذریم یک لباس مناسب برای مصاحبه پوشیدم و یه میکاپ خیلی ساده انجام دادم و رفتم پایین چون رانندم منتظرم بود تو ماشین نشستم
(بعد از ۲۰ دقیقه رسیدن)
مین سوک : (مجری) چرا دیر اومدین خانوم ؟
ا.ت : ترافیک بود
مین سوک : خیله خوب برای این مصاحبه آماده هستین ؟
ا.ت : شاید ؟!
مین سوک : پدرتون گفتن باید بی نقص باشه
ا.ت : هوووم
(گوشی ا‌.ت زنگ خورد پدر ا.ت بود)
ا.ت : سلام
پدر ا.ت : خوب چطوره همه چیز عالیه ؟
ا.ت : آره همه چی خوبه
پدر ا.ت : استرس نداشته باش خوب ؟
ا.ت : چرا ؟ مگه اولین بارمه ؟
پدر ا.ت : نه چون میخوام با مهمون بعدی امشب هم آشنا بشی
ا.ت : ول.......(تلفن رو قطع کرد)
.ا.ت ویو.
ینی مهمون بعدی امشب کیه که باید باهاش آشنا بشم ؟ خوب بیخیال تمرکز کن امشب باید بهترین باشی
(مصاحبه کم کم داشت شروع میشد)
مین سوک : چرا اون نیومد ؟
ا‌.ت : اون کیه ؟
مین سوک : خودتون میفهمین خانوم
(یه نفر وارد اتاق مصاحبه شد)
تهیونگ : (روبه مین سوک) سلام ارباب امروز نمیتونن بیان (روبه ا.ت) ارباب گفتن به پدرتون بگین که ارباب نمیتونه بیاد کار مهمی دارد
ا.ت : تو کی هستی ؟
تهیونگ : من دستیار ارباب جئون هستم (رفت)
ا‌.ت : ارباب جئون ؟( تو دلش)
(بعد از ۴۰ دقیقه مصاحبه تموم شد)
.ا.ت ویو.
واقا روز سختی بود خیلی خسته شدم ولی این ارباب جئون کی بود که نتونست بیاد ینی آدم مهمی بود توی مصاحبه هم از اون حرف زیادی زدن شاید آدمه مهمی هست خوب هرکی باشه از من که مهم تر و معروف تر نیست (خنده شیطانی)
(رسید خونه)
ا.ت : سلام پدر
پدر ا‌.ت : خوب چطور بود؟
ا.ت : امممممم خوب راستش اون مهمونی که شما گفتین نتونست بیاد دستیارش گفت کار داره و نمیتونه بیاد
پدر ا.ت : میدونم زیاد ناراحت نباش بالاخره میبینیش
ا.ت : ولی پدر......
پدر ا.ت : حرفی داری دخترم ؟ (چهره ای جدی)
ا.ت : فقط خواستم بگم امروز خیلی خسته شدم و خوابم میاد شب بخیر
پدر ا.ت : شب بخیر







لایک و
کامت و
فالو فراموش نشه 😉❤
دوستون دارم خیلی زیاااد🙃
دیدگاه ها (۷)

عکسی حاصل چهار ساعت ژست 🥴

دلداده به یک مافیا part2ا.ت ویوخیلی کنجکاو شدم بدونم اون ار...

معرفینام : دلداده به یک مافیاتعداد پارت ها : نا معلوم شخصیت ...

من باب اسفنجی همیشه حاضر در صحنه هستم :)🖐🥱فیک مینویسم ، اولی...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

🖤مافیای من🖤

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط