قهر چشمانت دلم را تکه تکه می کند

قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کند
گر نباشی در وجودم درد چکّه می کند

سر بچرخان با دلم حرفی بزن ای مونسم
چون بخندی خنده ات بازار سکّه می کند

دست خود را روی قلب من بزارو گوش کن
عشق من را با تمام جانِ خود، تو نوش کن

سرنوشتت را به نام ِ من بزن جشنی بگیر
این رقیبان را چُنان دیوانگان مدهوش کن

می بریز و چینِ دامن را برقصان نازنین
قِر بریز و دینُ مالم را بدزدِ ای بهترین

جان بگیر و جانِ من را پیشِ خود در بند کن
بهترینم.... نازنینم.... تا ابد ای.... آخرین

آشتی کن با دلِ من ای طبیبم ای دوا
حال من را خوب کن با یک نگاهت ای شفا

من خریدارم اگر نازی هنوزم مانده است
قهر چشمانت دلم را کُشت ای نازک ادا
دیدگاه ها (۳)

میخوام دعاکنم برای اونایی که ﺧﯿﻠﯽﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻥ.ﺧﯿﻠﯽﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻦ.ﺧﯿﻠﯽتنه...

#سحرپنجمرمضاڹرخــصت دَق البــــاب است بـــر آستاڹ حضرت دوست ...

با من رجوع کنمن نا توانم از گفتنزیرا که «دوستت دارم»حرفیستکه...

ﻧﺎﻣﻪٔ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ! ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﺮﻭﻳﺪ ﻣﺜﻞ ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط