با من رجوع کن

با من رجوع کن

من نا توانم از گفتن

زیرا که «دوستت دارم»حرفیست

که از جهان بیهودگی ها

و کهنه ها و مکررها میآید

با من رجوع کن

من ناتوانم از گفتن

بگذار در پناه شب،از ماه بار بردارم

بگذار پر شوم

از قطره های کوچک باران

از قلب های رشد نکرده

از حجم کودکان به دنیا نیامده

بگذار پر شوم

شاید که عشق من

گهواره تولد عیسای دیگری باشد

فروغ فرخزاد
دیدگاه ها (۲)

قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کندگر نباشی در وجودم ...

میخوام دعاکنم برای اونایی که ﺧﯿﻠﯽﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻥ.ﺧﯿﻠﯽﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻦ.ﺧﯿﻠﯽتنه...

ﻧﺎﻣﻪٔ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ! ﻓﺮﺽ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﺍﺻﻼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﺮﻭﻳﺪ ﻣﺜﻞ ...

یارب آشفتگی زلف به دستارش دهچشم بیمار بگیر و دل بیمارش دهتا ...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط