درخواستی
ادامه
لیسا : تو منو هیچ وقت از دست نمیدی
لیسا لباشو کبوند روی لبای اقایی و اقایی هم همراهی کرد و بعد چندمین اقایی گردن خانومی رو پر از مارک های بنفش کرد
جونگ کوک میخواست بقیه بفهمن لیسا فقط مال خودشه
فردا =
لیسا : مامان من باید درمورد یه پسره(حرفش کامل نشد)
اوما : میخوای درمورد جئون جونگکوک بگی نه ؟(چشمک)
لیسا : مامان من..
اوما : عزیزم من مامانتم میدونم دیروز هم رفتی دیدنش
لیسا : مرسی که درک میکنی(بغلش کرد)
مامان ل : من با پدر و مادرش هم صحبت کردم
_______
سه سال بعد =
لیسا : مامانی ندو میخوری زمین
کوک : بزار بچه خوش باشه
لیسا : بزارم این بچم رو زمین کتلت شه ؟
کوک : اممم... غلت کردم
لیسا : خوبه
یونا :ما ما
لیسا : جان مامان
یونا : بع بع بد(بابا بد)
لیسا : در جریانم کوچولو
کوک : من چه گناهی کردم ؟
یونا : اب بازی ؟
کوک : عه اب بازی میدونم باهاتون چیکار کنم وایسا
راوی : جونگ کوک هم دختر کوچولوشو و تمام زندگیشو لج اب کرد
لیسا : تو منو هیچ وقت از دست نمیدی
لیسا لباشو کبوند روی لبای اقایی و اقایی هم همراهی کرد و بعد چندمین اقایی گردن خانومی رو پر از مارک های بنفش کرد
جونگ کوک میخواست بقیه بفهمن لیسا فقط مال خودشه
فردا =
لیسا : مامان من باید درمورد یه پسره(حرفش کامل نشد)
اوما : میخوای درمورد جئون جونگکوک بگی نه ؟(چشمک)
لیسا : مامان من..
اوما : عزیزم من مامانتم میدونم دیروز هم رفتی دیدنش
لیسا : مرسی که درک میکنی(بغلش کرد)
مامان ل : من با پدر و مادرش هم صحبت کردم
_______
سه سال بعد =
لیسا : مامانی ندو میخوری زمین
کوک : بزار بچه خوش باشه
لیسا : بزارم این بچم رو زمین کتلت شه ؟
کوک : اممم... غلت کردم
لیسا : خوبه
یونا :ما ما
لیسا : جان مامان
یونا : بع بع بد(بابا بد)
لیسا : در جریانم کوچولو
کوک : من چه گناهی کردم ؟
یونا : اب بازی ؟
کوک : عه اب بازی میدونم باهاتون چیکار کنم وایسا
راوی : جونگ کوک هم دختر کوچولوشو و تمام زندگیشو لج اب کرد
- ۱.۳k
- ۱۲ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط