hard love
hard love
p1
از زبان ا. ت
من پارک ا.ت هستم وقتی بچه بودم پدرم فوت کرد
ولی مامانم پارسال با یه مرد پولدار به نام(جئون جونگ هیون) ازدواج کرد و ما باهم داریم توی یه عمارت زندگی میکنیم ولی پسر جونگ هیون راضی نبود که مادر من پدرش باهم ازدواج کنن و وقتی این خبر شنید رفت و حتی منو مادرم هنوز اون رو ندیدیم من هم با یکی از دانش آموزای قدیمون به نام سو هو قرار بود که همو ببنیم و باهم قرار بزاریم خیلی خوشحال بودم و هم عذاب وجدان داشتم چون قرار بود برای اولین بار با یه پسر به جایی برم وقتی که آماده شدم که برم یکی دم در عمارت رو زد یه پسر خوشتیپ جذاب بود که وقتی دیدمش فقط بهش زل زده بودم و یادم رفته بود که خودم قرار دارم اومد داخل سلام کرد گفت پدرم کجاست سریع رفتم گفتم چی پدرت تو کی هستی گفت جونگ هیون کجاست گفتم تو کی هستی نکنه تو جئون جونگکوک هستی گفت بله تو کی هستی تو خدمتکاری گفتم نه من دختر خانم پارک هستم گفت پس مادرت و پدرم کجاست دستشو گرفتم گفتم مادرم حالش خوب نیست زیاد اذیتش نکن دستمو کنار زدو رفت پدرشو بغل کرد و بعدش معذرت خواست من هم همینجوری داشتم نگاش میکردم که چقدر خوشتیپ و یکی برام زنگ زد جواب دادم دیدم سوهو بود گفت چرا نمیای اصلا فراموش کردم باهاش رفتم سرقرار و وقتی میدیدمش فقط صورت جذاب جونگکوک توی ذهنم بود گفت بهم چی میخوری منم بهش چیزی نگفتم اون گفت مگه کری گفتمش حواست باشه با من درست حرف بزن گفت ببخشید خانم پارک چی میخورید گفتم من یه ترامیسو گفت ترامیسو خیلی گرونه یه چای چرا نمی خوری بلند شدم گفتم تو وقتی از اول خسیس بازی در میاری خدا بدادت برسه که وقتی دوست دخترت باشم فکر کنم باید برم گدایی ردش کردم و رفتم خونه رفتم توی اتاقم که جونگکوک دیدم گفتمش این اتاق منه گفت که اها ببخشید
از زبان جونگکوک
وقتی رفتم طبقه بالا اتاق دختر خانم پارک دیدم رفتم داخلش تا داخل اتاق عکس یه دختر جذابی رو زده گفتم حتما این دختره دیوونه طرفدار
این دختره جذابه(وقتی که جونگکوک اومد داخل عمارت قیافه ا.ت رو ندید) رو تخت دختر خانم پارک بودم که یه دختره درو باز کرد و اومد گفت این اتاق من این دختره واقعا همون دختر توی عکسه بوده واقعی یا چشمام اینجوری میبینه چه جذابه بهش گفتم ببخشید و از اتاقش رفتم ازش پرسیدم اسمت چیه خانم پارک گفت ا.ت گفتم چه زیبا
شرط
۱۰تا لایک
p1
از زبان ا. ت
من پارک ا.ت هستم وقتی بچه بودم پدرم فوت کرد
ولی مامانم پارسال با یه مرد پولدار به نام(جئون جونگ هیون) ازدواج کرد و ما باهم داریم توی یه عمارت زندگی میکنیم ولی پسر جونگ هیون راضی نبود که مادر من پدرش باهم ازدواج کنن و وقتی این خبر شنید رفت و حتی منو مادرم هنوز اون رو ندیدیم من هم با یکی از دانش آموزای قدیمون به نام سو هو قرار بود که همو ببنیم و باهم قرار بزاریم خیلی خوشحال بودم و هم عذاب وجدان داشتم چون قرار بود برای اولین بار با یه پسر به جایی برم وقتی که آماده شدم که برم یکی دم در عمارت رو زد یه پسر خوشتیپ جذاب بود که وقتی دیدمش فقط بهش زل زده بودم و یادم رفته بود که خودم قرار دارم اومد داخل سلام کرد گفت پدرم کجاست سریع رفتم گفتم چی پدرت تو کی هستی گفت جونگ هیون کجاست گفتم تو کی هستی نکنه تو جئون جونگکوک هستی گفت بله تو کی هستی تو خدمتکاری گفتم نه من دختر خانم پارک هستم گفت پس مادرت و پدرم کجاست دستشو گرفتم گفتم مادرم حالش خوب نیست زیاد اذیتش نکن دستمو کنار زدو رفت پدرشو بغل کرد و بعدش معذرت خواست من هم همینجوری داشتم نگاش میکردم که چقدر خوشتیپ و یکی برام زنگ زد جواب دادم دیدم سوهو بود گفت چرا نمیای اصلا فراموش کردم باهاش رفتم سرقرار و وقتی میدیدمش فقط صورت جذاب جونگکوک توی ذهنم بود گفت بهم چی میخوری منم بهش چیزی نگفتم اون گفت مگه کری گفتمش حواست باشه با من درست حرف بزن گفت ببخشید خانم پارک چی میخورید گفتم من یه ترامیسو گفت ترامیسو خیلی گرونه یه چای چرا نمی خوری بلند شدم گفتم تو وقتی از اول خسیس بازی در میاری خدا بدادت برسه که وقتی دوست دخترت باشم فکر کنم باید برم گدایی ردش کردم و رفتم خونه رفتم توی اتاقم که جونگکوک دیدم گفتمش این اتاق منه گفت که اها ببخشید
از زبان جونگکوک
وقتی رفتم طبقه بالا اتاق دختر خانم پارک دیدم رفتم داخلش تا داخل اتاق عکس یه دختر جذابی رو زده گفتم حتما این دختره دیوونه طرفدار
این دختره جذابه(وقتی که جونگکوک اومد داخل عمارت قیافه ا.ت رو ندید) رو تخت دختر خانم پارک بودم که یه دختره درو باز کرد و اومد گفت این اتاق من این دختره واقعا همون دختر توی عکسه بوده واقعی یا چشمام اینجوری میبینه چه جذابه بهش گفتم ببخشید و از اتاقش رفتم ازش پرسیدم اسمت چیه خانم پارک گفت ا.ت گفتم چه زیبا
شرط
۱۰تا لایک
۹.۸k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.