بیا تو ببینم دیوونه
بیا تو ببینم دیوونه
بغلش کردم که بغضش ترکید
شوگا : ا/ت من واقعا فکر نمیکردم انقدر دوسش داشته باشی
+دیگه مهم نیست فقط همینجوری اوپا بمون… من عادت ندارم از کسایی که بهشون وابستم دور بمونم
شوگا : اما من..
+اما تو دوست صمیمییی منی ..طبیعیه اگه غیرتی شده باشی اوپاا
جیمین : بیا این حرفارو به کوک بگو
شوگا : جیمین ..من
جیمین : خب بابا فهمیدیم متاسفی باشه تمومش کن
همو بغل کردن که متوجه نگاه کتی شد
کتی : من نه برادرتم نه ا/ت که بتونم ببخشم… فقط از من دور بمون همین..
کتی رفت طبقه بالا تو اتاقش
+یالا پسر برو پیشش
شوگا : ها?
+برو دیگه برو بدون مزاحم باهاش حرف بزن
شوگا رفت طبقه بالا و بعد کلی داد و بیداد دوتایی اومدن پایین
+حله?? اشتییی??
کتی : اره (لبخند ریزی زد)
شوگا : بعد از خوردن سه تا سیلی تو یه ور صورتم و یه عالمه فحش رکیک بعله خانم بخشیدنم
کتی : جاش باشه بازم میخوری پس حرف نزن
+خب خب نفر بعدی… لیسوو.. تو که با تهیونگ مشکلی نداری داری??
~بره گم شه بابااا
جیمین : یاااا نگو داداشمممم این همه برات غصه خورد ..این همه گریه کرد ..افسردگی گرفت خودکشی کرد .
~جیمین ببند دهنتو
جیمین : خب حالا یه ذره پیازداغشو زیاد کردم ولی خدایی اونم اذیت شد
~اره خیک سر عمشششش… تو این مدت یه زنگم نزد
جیمین : یادت رفته سری اخر چه فحشی بهش دادی والا منم بودم از خجالتم زنگ نمیزدم
+یاااا باز بددهنی کردی تو??
~حقش بوددددد
شوگا : تهیونگ دوست دختر داره که
~هااااا? امکان نداره!!!! واقعاااا!! (گریش گرفت)
شوگا :بیا این همه به دوست پسراتون فحش میدین کتک میزنین اخرشم اینجوری اشک میریزین . نه بابا زر مفت زدم تهیونگ مال این حرفا نیست مال خودته خیالت تخت… منم اونجا بودم همش به تو فکر میکرد حتی عکس بکگراند گوشیشم عکس تورو گذاشته
~شوگا دروغ بگی میگم کوکی اش و لاشت کنه هاااا
خندمون گرفته بود
+خب اینم درست شد نفر بعدی… کسییی نیستتت?
جیمین :نه بابا رز و جین که اگه یه روز با هم تصویری حرف نزنن میمیرن ، میرا و جیهوپم که بیست و چهار ساعته پیش هم پلاسن ، اس ار و نامجونم تو کتاب خونه کمپ زدن
+خب خب فهمیدم خداروشکر(قهقهه میزدم )
جیمین : خودت چی? نمیخوای به کوک یه شانس دیگه بدی?
......+
#loveme°•
بغلش کردم که بغضش ترکید
شوگا : ا/ت من واقعا فکر نمیکردم انقدر دوسش داشته باشی
+دیگه مهم نیست فقط همینجوری اوپا بمون… من عادت ندارم از کسایی که بهشون وابستم دور بمونم
شوگا : اما من..
+اما تو دوست صمیمییی منی ..طبیعیه اگه غیرتی شده باشی اوپاا
جیمین : بیا این حرفارو به کوک بگو
شوگا : جیمین ..من
جیمین : خب بابا فهمیدیم متاسفی باشه تمومش کن
همو بغل کردن که متوجه نگاه کتی شد
کتی : من نه برادرتم نه ا/ت که بتونم ببخشم… فقط از من دور بمون همین..
کتی رفت طبقه بالا تو اتاقش
+یالا پسر برو پیشش
شوگا : ها?
+برو دیگه برو بدون مزاحم باهاش حرف بزن
شوگا رفت طبقه بالا و بعد کلی داد و بیداد دوتایی اومدن پایین
+حله?? اشتییی??
کتی : اره (لبخند ریزی زد)
شوگا : بعد از خوردن سه تا سیلی تو یه ور صورتم و یه عالمه فحش رکیک بعله خانم بخشیدنم
کتی : جاش باشه بازم میخوری پس حرف نزن
+خب خب نفر بعدی… لیسوو.. تو که با تهیونگ مشکلی نداری داری??
~بره گم شه بابااا
جیمین : یاااا نگو داداشمممم این همه برات غصه خورد ..این همه گریه کرد ..افسردگی گرفت خودکشی کرد .
~جیمین ببند دهنتو
جیمین : خب حالا یه ذره پیازداغشو زیاد کردم ولی خدایی اونم اذیت شد
~اره خیک سر عمشششش… تو این مدت یه زنگم نزد
جیمین : یادت رفته سری اخر چه فحشی بهش دادی والا منم بودم از خجالتم زنگ نمیزدم
+یاااا باز بددهنی کردی تو??
~حقش بوددددد
شوگا : تهیونگ دوست دختر داره که
~هااااا? امکان نداره!!!! واقعاااا!! (گریش گرفت)
شوگا :بیا این همه به دوست پسراتون فحش میدین کتک میزنین اخرشم اینجوری اشک میریزین . نه بابا زر مفت زدم تهیونگ مال این حرفا نیست مال خودته خیالت تخت… منم اونجا بودم همش به تو فکر میکرد حتی عکس بکگراند گوشیشم عکس تورو گذاشته
~شوگا دروغ بگی میگم کوکی اش و لاشت کنه هاااا
خندمون گرفته بود
+خب اینم درست شد نفر بعدی… کسییی نیستتت?
جیمین :نه بابا رز و جین که اگه یه روز با هم تصویری حرف نزنن میمیرن ، میرا و جیهوپم که بیست و چهار ساعته پیش هم پلاسن ، اس ار و نامجونم تو کتاب خونه کمپ زدن
+خب خب فهمیدم خداروشکر(قهقهه میزدم )
جیمین : خودت چی? نمیخوای به کوک یه شانس دیگه بدی?
......+
#loveme°•
۱۲.۶k
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.