خدایا

خدایا!!!
چکنم منه ساده دل خوش خیال
چکنم‌ که خودم وسادگیهایم شده
بلای جانم ...
دست خودم‌نیست از روزی که رفته تمام
زندگیم شده بیاد اووچشم انتظارش ماندن تنها تو میدانی که تمام هست ونیستم را فدای این خواهش دلم کردم‌
اینکه سالها میگذرد ومن لحظه ای بی یاد اونبودم‌ یاد خاطراتش در من طوری بجا مانده که گویی همین دیروز رفته از همین رو هنوز خیال میکنم اوهم بمن می اندیشد ودغدغه مرا دارد در حالیکه هیچ نشانه ای از من بجا نگذاشته من‌ بارها مثل شب قبل خیال‌ میکردم مخاطب نوشته هایش منم اما باکمی تامل فهمیدم او مرا کاملا ازیاد برده وقتی به نوشتهدهایی که برای دیگران است جواب میدهم میتوانم‌تجسم کنم‌ که چقدر نفرت انگیز شده وهمین مدتها حالم را دگرگون میکند به گمانم اینبار به جای سعید من پاسخ دادم واکنون با احساسی سرخورده میروم که خودم را برای مدتی به خاک بسپارم لعنت‌ به دلی که کشت ونابود کرد مرا وعاقل نشد اگر نمیدانید بدانید من همانم که به پای معشوق تالب گور وفادارم وتنها مرگ قادر است ....
هرچه میتوانید آزارم‌ دهید 😔
دیدگاه ها (۰)

خوب میدانم آنچه که از من یک احمقه ساده وتکراری ساخته فقط فقط...

عاقبت میرسد ازراه روزیکهحقایقی آشکار-I‌گاهی چنان دلتنگش میشو...

کاش میشد میتوانستیم بدون اینکهباکسی وارد رابطه بشویم درد دل ...

بهترینم!!!!توبمن بدهکاری واز آنجایی که میدانم تو دربازگرداند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط