عاقبت میرسد ازراه روزیکه

عاقبت میرسد ازراه روزیکه
حقایقی آشکار-I
‌گاهی چنان دلتنگش میشوی که گویی قلبت از نبودش متلاشی خواهد شدچنان‌ بیقرارکه دلت میخواهدفریادبزنی بمیری اما در مقابل یک بیخیالی که نه بلکه یک اگربرایم مهم بودی برای یکبارهم که شده ازمن نشانه ای میدیدی را میبینی وانوقت است که میبینی تمام قواعددنیا دروغی بیش نبوده اند وحقیقت این است که زندگی یک قماربین متضادهاست مثل سپیدی وسیاهی مثل تنفر وعشق و....
ودراین میان بازنده کسی است که میخواهدانسانیت را زندگی کندبیچاره کسی که میخواهدانسانیت وعشق را به معنی واقعی میخواهدزیست کندتمام دنیا برعلیه او قیام خواهد کرد واورا در یک انزوای مرگبارقرار خواهندداد بیچاره ترکسی که هنوز فکرمیکند کسیکه با وجود عشق وعلاقه توانست سالها حتی نامی ازاو نبرد امروز به شکل یک منجی میاید وپایان میدهد به تمام طعنه ها وتمسخرهای پیدا وپنهانی که ازاویک شکسته به همه بی اعتمادساخته است...
دیدگاه ها (۰)

ولی خودمونیم هااااامن بعداز اونهمه سال تنهایی واز دیگران دور...

در خیالاتی گم شده ام که به هرسویش که مینگرم تنها تورا میبینم...

خوب میدانم آنچه که از من یک احمقه ساده وتکراری ساخته فقط فقط...

خدایا!!!چکنم منه ساده دل خوش خیالچکنم‌ که خودم وسادگیهایم شد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط