"عشق و نفرت
"عشق و نفرت
part:¹¹
فیلم رو پخش کرد و نشستیم داشتیم نگا میکردیم آخرای فیلم بود بخاطر خستگیم از دیشب خوابم برد
جین ا.ت رو برد تو یکی از اتاقا رو تخت گذاشت و خودش اومد بیرون
[۳ ساعت بعد]
بیدار شدم و خودمو تو یه اتاق نسبتاً تاریک دیدم
اومدم پایین و جین رو دیدم که مشغول درست کردن سوشی بود
_بیدار شدی
+آره...کی خوابم برد؟
_اخرای فیلم دیدم خوابیدی الان حدود ۳ ساعت میشه که خوابیدی
+اوه.. معمولاً اینقدر نمیخوابم
نگاهمو به دستاش که مشغول ساخت سوشی با عشق تمام بود دادم
+انگار آشپزیت خیلی خوبه ها
_اره
+اوم باشه پس منتظرم سوشی ها آماده شن یه امتحانی کنم
_دلتو بیخودی خوش نکن واسه دوست دخترم دارم درست میکنم
با شنیدن حرفش قلبم درد گرفت و نتونستم دیگه چیزی بگم
_واقعا فک کردی واسه تو داشتم درس میکردم؟(نیشخند)
+خب...
دیدم گوشیم زنگ خورد
+تهیونه(آروم)
+بله عزیزم
@کجایی
+من...
@ا.ت رو مخم را نرو زود باش بگو کجایی چرا خونه نیستی چرا بهم نگفتی کجا میری
+خب من الان پیش جینم
@چرا باید پیش اون باشی
+دلیلشو بعدا میگم
قطع کردم
+من دیگه میرم...اینم یادت نره اصلا کارت خوب نیس با اینکه دوست دختر داشته باشی یه دختر دیگه رو بیاری خونت
_یه جور میگی انگار به اون دختر تج.اوز کردم
+خلاصه هرچی مطمئنم اگه دوست دخترت بفهمه عصبانی میشه
_اینش به تو مربوط نیس
رفتم بیرون که دیدم تهیون جلو دره
+سلام
@...
+چه زود رسیدی
حرفی نزد
[تو راه]
+یااا تهیونا نمیخوای چیزی بهم بگی؟
@چرا اتفاقاً میخوام بگم...چرا با جین بودی ها(داد)
+(همه چیو گف)
@اگه اون بهت بگه بیا بمیر باید بری بمیری؟
+ببخشید
@با یه معذرت خواهی همه چی حل نمیشه
+خب پس چیکار کنم
حرفی نزد
یه چند دقیقه بعد
@با حرف نمیشه تورو آدم کرد باید از یه روش دیگه استفاده کنم
+چی
رسیدیم خونه...
ادامه دارد...
برا پارت بعدی ۱۸ لایک و ۱۱۵ فالوور
خب..خمارییییی خب منحرفا بگن ببینم تهیون میخواد چیکار کنه و بچه پاکا هم بگن😂
راسی بچهها ببخشین دیر به دیر پارت میذارم چون این روزا با اینکه امتحاناتم آسون شدن(فردا هم آخریو میدم)ولی بازم کارای دیگه دارم لطفا درک کنین
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #اسمات #وانشات #سناریو #جین
part:¹¹
فیلم رو پخش کرد و نشستیم داشتیم نگا میکردیم آخرای فیلم بود بخاطر خستگیم از دیشب خوابم برد
جین ا.ت رو برد تو یکی از اتاقا رو تخت گذاشت و خودش اومد بیرون
[۳ ساعت بعد]
بیدار شدم و خودمو تو یه اتاق نسبتاً تاریک دیدم
اومدم پایین و جین رو دیدم که مشغول درست کردن سوشی بود
_بیدار شدی
+آره...کی خوابم برد؟
_اخرای فیلم دیدم خوابیدی الان حدود ۳ ساعت میشه که خوابیدی
+اوه.. معمولاً اینقدر نمیخوابم
نگاهمو به دستاش که مشغول ساخت سوشی با عشق تمام بود دادم
+انگار آشپزیت خیلی خوبه ها
_اره
+اوم باشه پس منتظرم سوشی ها آماده شن یه امتحانی کنم
_دلتو بیخودی خوش نکن واسه دوست دخترم دارم درست میکنم
با شنیدن حرفش قلبم درد گرفت و نتونستم دیگه چیزی بگم
_واقعا فک کردی واسه تو داشتم درس میکردم؟(نیشخند)
+خب...
دیدم گوشیم زنگ خورد
+تهیونه(آروم)
+بله عزیزم
@کجایی
+من...
@ا.ت رو مخم را نرو زود باش بگو کجایی چرا خونه نیستی چرا بهم نگفتی کجا میری
+خب من الان پیش جینم
@چرا باید پیش اون باشی
+دلیلشو بعدا میگم
قطع کردم
+من دیگه میرم...اینم یادت نره اصلا کارت خوب نیس با اینکه دوست دختر داشته باشی یه دختر دیگه رو بیاری خونت
_یه جور میگی انگار به اون دختر تج.اوز کردم
+خلاصه هرچی مطمئنم اگه دوست دخترت بفهمه عصبانی میشه
_اینش به تو مربوط نیس
رفتم بیرون که دیدم تهیون جلو دره
+سلام
@...
+چه زود رسیدی
حرفی نزد
[تو راه]
+یااا تهیونا نمیخوای چیزی بهم بگی؟
@چرا اتفاقاً میخوام بگم...چرا با جین بودی ها(داد)
+(همه چیو گف)
@اگه اون بهت بگه بیا بمیر باید بری بمیری؟
+ببخشید
@با یه معذرت خواهی همه چی حل نمیشه
+خب پس چیکار کنم
حرفی نزد
یه چند دقیقه بعد
@با حرف نمیشه تورو آدم کرد باید از یه روش دیگه استفاده کنم
+چی
رسیدیم خونه...
ادامه دارد...
برا پارت بعدی ۱۸ لایک و ۱۱۵ فالوور
خب..خمارییییی خب منحرفا بگن ببینم تهیون میخواد چیکار کنه و بچه پاکا هم بگن😂
راسی بچهها ببخشین دیر به دیر پارت میذارم چون این روزا با اینکه امتحاناتم آسون شدن(فردا هم آخریو میدم)ولی بازم کارای دیگه دارم لطفا درک کنین
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #اسمات #وانشات #سناریو #جین
۱۵.۶k
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.