Monster in the forest
Monster in the forest
فصل ۳ پارت ۱۰
همگی:*از خوشحالی هین میکشن*
تهیونگ:*با عربده سمت جیمین میدوئه* جیمین هیونگگگگگگگگگگگگگگ!!!!!!!!
جیمین:*چشماشو باز میکنه* چیشده..
تهیونگ: ما دوباره انسان شدیممممم...حافظه ات برگشته؟؟
همگی:*میرن سمتشون*
جیمین: نه
تهیونگ:*از شوکه بودن چشماش میشه همچون گردو*
همگی:*مثل تهیونگ شدن دیگه*
جیمین:*به قیافشون میخنده* دروغ گفتم!
تهیونگ: دلم میخواد بزنمتتتتت
جیمین:*میخنده*
تهیونگ:*میزنه دنبالش*
جیمین: یا خداااااا*الفرار*
همگی:*به اون دو تا اسکل میخندن*
جونگ کوک: آخیش...بالاخره نیش ندارمممم
جیهوپ: از انسان بودنتون بعد از 6 سال لذت ببرین😄
جین: وایییییییی صورت هندسامم...بالاخره برگشتهههههه
نامجون:*میخنده* خب...دیگه مثل جن نیستم😂
یونگی:*با بیخیالی کامل* شما نگاهی به جیهیون بندازین..
همگی:*نگاهش میکنن*
ا.ت: چقدر...ژذابییییییی
جین: خیلی زیبایی ولی از من قشنگ تر نیستی😌
جیهیون: 😐
جونگ کوک:*اشک شوق* من دیگه ومپایر نیستم🥺
جیهوپ: آرام باش..
جونگ کوک:*گریه شوق* من دیگه ومپایر نیستممممم
همگی:*بهش میخندن*
جونگ کوک:*گریه* زهر حلاله!
یونگی:*همینجور که بهش میخنده بغلش میکنه* آرامش خود را حفظ کن😄
جونگ کوک:*با گریه متقابلا بغلش میکنه* هیووووونگ..
ا.ت: ای درد😐
جونگ کوک:*همچنان گریه* خودت درد🥺
(حال کردین چقدر زیبا رابطه ی یونکوک رو یکم بهتر کردم😐👍🏻)
ا.ت: 😐
جیهیون:*اینم اشک شوق میریزه و تلاش در پاک کردنشونه که نمیشه دیه* بسه دیگه...چقدر گریه میکنین ببندین دهناتونو خو..
جونگ کوک: ببند🥺
جیهیون: خودت ببند🥺
جونگ کوک: دقت کردی داری به هیونگت توهین میکنی🥺
جیهیون:عه حواسم نبود شما ها هیونگمین عرررر🥺*میره بغل جونگ کوک*
جونگ کوک و جیهیون:*با هم عر میزنن😐*
ویمین:*دنبال کردنشون تموم میشه*
تهیونگ:*نفس نفس* شما...چتو..نه...هه...هه
جونگ کوک: داریم به مناسبت انسان شدنمون عر میزنیم🥺
جیمین:*رو به تهیونگ* اونوقت ما به مناسبت انسان شدنمون میخوایم همدیگرو به قتل برسونیم😐
ویمین:*با نگاه تاسف بار به همدیگه نگاه میکنن*
جین: خب شما اسکلین...اینا هم اسکلن...فقط ما انسانیم..*با خنده شیشه پاک کنی میپاچد*
جیهیون: مرض🥺
نامجون: یه سوال...ما الان باید از جنگل بریم بیرون ولی راه خروج از کدوم وره؟؟
ویمین: از این ور و از اون وره🤣
نامجون: 😐😑
جیهیون: هق..من میدونم راه خروج کدوم گوریه🥺 دنبالم بیاین🥺
ا.ت:*اداشو در میاره* باشه🥺
همگی:*از خنده غش میکنند*
جیهیون: کوفت😐
ا.ت:*همچنان ادا در میاره* چشم🥺
جیهیون:*از عقب هلش میده سمت جلو تا بیاد دنبالش* دیگه حرف نزن اصن😐
ا.ت:*ازش جدا میشه* خودم بلدم راه برم😒
جیهیون: آره میدونم بلدی ولی از دانشت برای راه رفتن استفاده نمیکنی😐
ا.ت: ترجیح میدم جوابتو ندم چون حوصله ادامه دادن به بحث رو ندارم..(درواقع ادمین حوصله نوشتن نداره😐💔)
جیهیون: آفرین نابغه😐👏🏻
خسته ام خسته😑😂
فصل ۳ پارت ۱۰
همگی:*از خوشحالی هین میکشن*
تهیونگ:*با عربده سمت جیمین میدوئه* جیمین هیونگگگگگگگگگگگگگگ!!!!!!!!
جیمین:*چشماشو باز میکنه* چیشده..
تهیونگ: ما دوباره انسان شدیممممم...حافظه ات برگشته؟؟
همگی:*میرن سمتشون*
جیمین: نه
تهیونگ:*از شوکه بودن چشماش میشه همچون گردو*
همگی:*مثل تهیونگ شدن دیگه*
جیمین:*به قیافشون میخنده* دروغ گفتم!
تهیونگ: دلم میخواد بزنمتتتتت
جیمین:*میخنده*
تهیونگ:*میزنه دنبالش*
جیمین: یا خداااااا*الفرار*
همگی:*به اون دو تا اسکل میخندن*
جونگ کوک: آخیش...بالاخره نیش ندارمممم
جیهوپ: از انسان بودنتون بعد از 6 سال لذت ببرین😄
جین: وایییییییی صورت هندسامم...بالاخره برگشتهههههه
نامجون:*میخنده* خب...دیگه مثل جن نیستم😂
یونگی:*با بیخیالی کامل* شما نگاهی به جیهیون بندازین..
همگی:*نگاهش میکنن*
ا.ت: چقدر...ژذابییییییی
جین: خیلی زیبایی ولی از من قشنگ تر نیستی😌
جیهیون: 😐
جونگ کوک:*اشک شوق* من دیگه ومپایر نیستم🥺
جیهوپ: آرام باش..
جونگ کوک:*گریه شوق* من دیگه ومپایر نیستممممم
همگی:*بهش میخندن*
جونگ کوک:*گریه* زهر حلاله!
یونگی:*همینجور که بهش میخنده بغلش میکنه* آرامش خود را حفظ کن😄
جونگ کوک:*با گریه متقابلا بغلش میکنه* هیووووونگ..
ا.ت: ای درد😐
جونگ کوک:*همچنان گریه* خودت درد🥺
(حال کردین چقدر زیبا رابطه ی یونکوک رو یکم بهتر کردم😐👍🏻)
ا.ت: 😐
جیهیون:*اینم اشک شوق میریزه و تلاش در پاک کردنشونه که نمیشه دیه* بسه دیگه...چقدر گریه میکنین ببندین دهناتونو خو..
جونگ کوک: ببند🥺
جیهیون: خودت ببند🥺
جونگ کوک: دقت کردی داری به هیونگت توهین میکنی🥺
جیهیون:عه حواسم نبود شما ها هیونگمین عرررر🥺*میره بغل جونگ کوک*
جونگ کوک و جیهیون:*با هم عر میزنن😐*
ویمین:*دنبال کردنشون تموم میشه*
تهیونگ:*نفس نفس* شما...چتو..نه...هه...هه
جونگ کوک: داریم به مناسبت انسان شدنمون عر میزنیم🥺
جیمین:*رو به تهیونگ* اونوقت ما به مناسبت انسان شدنمون میخوایم همدیگرو به قتل برسونیم😐
ویمین:*با نگاه تاسف بار به همدیگه نگاه میکنن*
جین: خب شما اسکلین...اینا هم اسکلن...فقط ما انسانیم..*با خنده شیشه پاک کنی میپاچد*
جیهیون: مرض🥺
نامجون: یه سوال...ما الان باید از جنگل بریم بیرون ولی راه خروج از کدوم وره؟؟
ویمین: از این ور و از اون وره🤣
نامجون: 😐😑
جیهیون: هق..من میدونم راه خروج کدوم گوریه🥺 دنبالم بیاین🥺
ا.ت:*اداشو در میاره* باشه🥺
همگی:*از خنده غش میکنند*
جیهیون: کوفت😐
ا.ت:*همچنان ادا در میاره* چشم🥺
جیهیون:*از عقب هلش میده سمت جلو تا بیاد دنبالش* دیگه حرف نزن اصن😐
ا.ت:*ازش جدا میشه* خودم بلدم راه برم😒
جیهیون: آره میدونم بلدی ولی از دانشت برای راه رفتن استفاده نمیکنی😐
ا.ت: ترجیح میدم جوابتو ندم چون حوصله ادامه دادن به بحث رو ندارم..(درواقع ادمین حوصله نوشتن نداره😐💔)
جیهیون: آفرین نابغه😐👏🏻
خسته ام خسته😑😂
۱۰.۷k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.