دوپارتی درخواستی پارت دوم (آخر)
ته: بیبی خوشگلم نفسم دلیل زندگیم تروخدا بیدارشو، دلم برات تنگ شده ات عمرم عسلم قلبم لطفا چشمای خوشگلت رو باز کن
که درهمون لحظه ات آروم چشماش رو باز کرد
و تا تهیونگ رو دید گفت: برو بیرون نمیخوام ببینمت
ته:(بغض) ات بیبی منو ببخش، لطفا
ات: اون موقع که زدی تو گوشم و بهم گفتی برات مهم نیستم باید به اینجاش فکر میکنی
ته: دستای ات رو گرفت و مظلوم گفت: تو ددی کیوتت رو نمیبخشی؟
ات: آییی اونجوری بهم نگاه نکن
ته: مظلوم به ات نگاه میکنه
ات: اخ باشه باشه بخشیدم
ته: آخ جون و سریع ات رو بوسید
تماااااممم از مدرسه خسته امدم واستون نوشتم حال کنید چه ادمینی دارین
که درهمون لحظه ات آروم چشماش رو باز کرد
و تا تهیونگ رو دید گفت: برو بیرون نمیخوام ببینمت
ته:(بغض) ات بیبی منو ببخش، لطفا
ات: اون موقع که زدی تو گوشم و بهم گفتی برات مهم نیستم باید به اینجاش فکر میکنی
ته: دستای ات رو گرفت و مظلوم گفت: تو ددی کیوتت رو نمیبخشی؟
ات: آییی اونجوری بهم نگاه نکن
ته: مظلوم به ات نگاه میکنه
ات: اخ باشه باشه بخشیدم
ته: آخ جون و سریع ات رو بوسید
تماااااممم از مدرسه خسته امدم واستون نوشتم حال کنید چه ادمینی دارین
- ۹.۳k
- ۰۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط