دوپارتی درخواستی

وقتی باهم دعوا میکنین و تو بیماری قلبی داری

ویو ات: با درد شدید قلبم چشمام رو باز کردم و کل اتفاقات دیشب از جلوی چشمام رد شد
بغض کردم تهیونگ فقط سر اینکه لباسم باز بودی کلی دعوام کرد و حتی بهم سیلی هم زد
اون بهم قول داده بود حتی اگه بهش خیانت کردم هم دست روم بلند نکنه ولی سر ی دعوای کوچیک بهم سیلی زد
باکلی تلاش تونستم روی پاهام وایسم و سمت آشپزخونه رفتم تا قرصم رو بخورم که دیدم تهیونگ داره صبحانه میخوره چون باهاش قهر بودم آروم سمت ظرف قرص ها رفتم و قرصم رو خوردم و داشتم سمت اتاق میرفتم که تهیونگ با صدای بم و هاتش گفت: بیا صبحونه بخور
ات: نه ترجیح میدم کنارت نشینم امکان داره باز منو بزنی(طعنه)
ته: ات روی اعصاب من راه نرو بیا صبحونت رو بخور(داد)
ات: سرمن داد نزن اگه میخواستم میخوردم(داد)
ته: به درک که نخوردی فک کردی خیلی برام مهمه
و سمت در رفت و رفت بیرون
ات: من رو میزنه طلبکار هم هست
که درد قلبش صد برارشد و با زانو افتاد روی زمین و کم کم بیهوش شد

فلش بک به عصر:

ته ویو: اوففف چقدر اعصابم خورده از کارهایی که با ات کردم اون از حرفایی که صبح بهش زدم و دیشب هم بهش سیلی زدم خیلی از کارام پشیمونم چون اون بدن فقط مال منه هیشکی حق اینکه بدنش رو نگاه کنه نداره ولی نباید میزدمش
ات دل مهربونی داره مطمئنم من رو میبخشه بزار براش خوراکی هم بخرم
رفتم از شرکت بیرون و سوار ماشین شدم و به سمت سوپر مارکت حرکت کردم
واسه ات کلی خوراکی خریدم
و به سمت خونه راه افتادم
رفتم داخل خونه و هرچی ات رو صدا زدم جواب نداد رفتم خوراکی های ات رو بزارم داخل آشپزخونه که با جسم بی جون ات مواجه شدم
ته: ات، ات، ات (عربده)
ته: ات پاشو بیبی تروخدا پاشو ات (داد و گریه)
ته یهو یادش امد که ات بیماری قلبی داره
ته: واییی سریع ات رو براید استایل بغل کرد و با گریه سوار ماشین شد و به سمت بیمارستان رفت
رسید بیمارستان رفت داخل و گفت: تروخدا بیاین زنم حالش بده
پرستار ها ات رو از تهیونگ گرفتن و روی برانکار گذاشتن و سمت اتاق عمل رفتن
ته: همش تقصیر منه، الان عشقم داره جون میده تقصیر منه، چرا باید همچین کاری میکردم، ات فقط پاشو تروخدا(گریه)

ویو سه ساعت بعد:
ته همینجوری داشت روی صندلی گریه میکرد که در اتاق عمل باز شد و دکتر ات امد بیرون
ته سریع سمت دکتر رفت و پرسید: چیشد؟
دکتر گفت: عمل موفقیت آمیز بود ولی من به ات خانوم گفته بودم نباید استرس یا ناراحتی داشته باشه
ته: همش تقصیر منه، حالش الان چطوره؟
دکتر: تقریبا ۱۵مین دیگه بهوش بیاد
ته: میشه ببینمش؟
دکتر: آره اتاق ۱۳۲
ته: ممنون
ته سریع سمت اتاق ات رفت و با دیدن ات که بیجون روی تخت بیمارستان خوابیده بود
ته کلی احساس پشیمونی میکرد رفت سمت ات و دستاش رو گرفت
دیدگاه ها (۳)

دوپارتی درخواستی پارت دوم (آخر)

دوباره گذارش؟

با اینکه دیر شد ولی تولدت مبارک هوپی امید آرمی ها💜

فیک ددی های وحشی پارت دوازدهم

خیانت

گل وحشی منپارت ۶ ویو اتخیلی واقعا درد داشتم که تهیونگ از اتا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط