جنونعشقت

جـنون‌عـشـقت❤️‍🔥:)
#𝐏𝐚𝐫𝐭3
ایناز: آره اون پسری ک وسط نشسته بود رل منه اون پسری ک پشت تو بود طوفانه و اون پسری ک نشسته بود سمت چپ رهامه چطور مگه؟

دنیا: هیچی‌..... بعد ی مکث کوتاه ادامه دادم.... آخهههه صبح خیلی تصادفی ب یکیشون خوردم خیلی بد برخورد کرد

ایناز: کدومشون؟

دنیا:همون ک چشماش مشکیه اوممممم فک کنم اسمش طوفان بود اره؟؟؟

آیناز: ب طوفان؟؟؟؟
کسی جرعت نداره نزدیک اون بشه تو رفتی تو بغلش؟؟؟😂
عجب جرعتی داریییی😂

دنیا: ن ن ن نرفتم خوردیم بهم

ایناز: باشه تو راست میگی کیکت رو بخور کلاس بعد ۵ دقیقه دیگه شروع میشه

دنیا: اوکی
درحال خودن کیکم بودم ی ی دفعه صدای مردونه و جذابی از پشت سرم امد:

طوفان:اوییییی دخترهههه

دنیا:جان؟؟؟؟ با من بودی؟؟؟؟

طوفان: آره

دنیا:اها بفرمایید کاری داشتید؟

طوفان:ن فقد خواستم بخاطر رفتار صبح ازت معذرت خواهی کنم

با این حرفش چشمای آیناز و اون دوتا پسر ک آیناز گفته بود رلش و رفیق رلش هست گرد شد
منم خیلی سرد جواب دادم :

اها اشکالی نداره پیش میاد
دیدگاه ها (۳)

جـنون‌عـشـقت❤️‍🔥:)#𝐏𝐚𝐫𝐭 4بعد از چند لحظه پسر ها آمدن کنار ما...

به درخواست یکی از دوستان پست شد

جـنون‌عـشـقت❤️‍🔥:)#𝐏𝐚𝐫𝐭 2استاد بعد اینکه ی چشم غره رفت با صد...

جـنون عـشـقَت❤️‍🔥:)#𝐏𝐚𝐫𝐭.1#دنیا خیلی استرس داشتم امروز اولین...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط