اسم عشقه ترسناک

اسم عشقه ترسناک
پارت ۵۵
[ویو ملودی]
ولی زنده هستم.. ساعت ها غرق افکارم بودم..هه نام گهگاهی چیزایی می آورد ولی همون
طور که آورده بود برشون می گردوند...ساعت ها بی دلیل فکر
می کردم که کجای کارم اشتباه بوده که این اتفاقات برام داره میفته...هوا تاریک شد کم کم
..این خونه کاملا تم مشکی نور چراغ ها خیلی کمه .. که یهو در باز شد.. آرتور روانی بود
آرتور: حاضر شو ..یک مهمونی پس عین آدم لباس بپوش...
و در اتاق محکم کوبید رفت.. دوش گرفتم و با پوشیدن لباس و میکاپ کمی پله ها پایین رفتم
نبودش که هه نام گفت
هه نام: داخل ماشین منتظرتون هستن...
از خونه خارج شدم سوار آسانسور شدم.. با ایستادن آسانسور به سمت ماشین رفتم سوار شدم
حتی به صورتم نگاه هم نکرد ..راه افتاد ..بعد چند مین به ساختمون بزرگی رسید پیاده شد.....
پشت سرش قدم بر می داشتم..وارد سالن شد ..آدمای همیشگی مافیا ها ، قاتل ها ، همه از یک..
قشر..پشت یک میز ایستاد کنارش ایستادم...با چشمام دنبال داداشم می گشتم که بالاخره کنار..
ته مو دیدمش..دلم براش تنگ شده ..جانگ و دختر عقده ایش هم اومدن کنار آرتور ایستادن بد
نگاهم می کردن...که ته مو اومد و با خنده گفت
ته مو: سلام... ملودی به الهه بودنت اعتقاد پیدا کردم...
کنار من ایستاد ..یونا جوری بهش نگاه کرد انگار طلب کاره ازش...چند مین گذشت غرق صحبت
بودن آروم کنار گوشه ته مو گفتم
ملودی: لطفاً من ببر پیش داداشم..قول میدم کاری نکنم
بهم نگاه کرد ..نگاهش داد به آرتور داد گفت
ته مو: من و ملکه کوچولو میریم یکم صحبت کنیم...
آرتور: برید....