مرده رفت گلفروشی برا زنش گل بخره میبینه خیلی گرونه

مرده رفت گلفروشی برا زنش گل بخره ...میبینه خیلی گرونه...







بعد از یک ساعت برگشت، به زنش گفت :هرچی فکر کردم دیدم تو خودت گلی برات کود خریدم !!!
دیدگاه ها (۱)

..

سکوت می کنم... میگذارم انسان ها تا انتهای قضاوت اشتباهشان,نس...

هر روز صبح نیایش را پر از نیاز نیاز را پر از وصال و وصال را ...

سوال: چرا آقایان موقع غذا خوردن حرف نمیزنند ولی خانم ها حرف ...

سناریو

کیوت ولی خشن پارت ۱۰کوک : هیش چیزی نیست بیبی گرل خودتو ناراح...

رمان در میان موهای نقره ای«پارت اول»

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط