"آلبوم مشترک"
"آلبوم مشترک"
p25
دو ماه بعد
ات ویو
انگار چند ساعت پیش تو آلمان هوا بارانی نبود اما الان که رسیدم سئول هوا بر خلاف اونجا آفتابیه با اینکه اینجا تو فرودگاه همراهم بادیگارد داشتم ولی باز جونگ کوک قرار بود بیاد
سرو صدا تو فرودگاه زیاد بود دور منم شلوغ طرفدار سعی میکردن هدایایی که برام گرفته بودنو بهم بدن یا باهام عکس بگیرن ولی بادیگارد نمیذاشتن ولی منم باز تا جایی که میتونستم بهشون توجه میکردم قدردانی
....
بلخره جونگ کوک دیدم اومد سمتمبدون حرفی با لبخندی شیرین منو به آغوش کشید سرمو بردم تو گوی گردنشو نفس کشیدم
صدای عکاسی عکاسا میومد ولی جونگ کوک جوری بغلم کرده بود که انگار بقیه ای وجود نداشت و ما دوتا بودیم فقط
........
رسیدیم خونه خیلی خستم بود و انگار جونگ کوک اینو فهمیده بود
_تو برو استراحت کن ناهار با من ...چشمک....
+اوهوم باشه
رفتم بغلش کردمو اروم یه لوسه سطحی زدم به لباش و به سمت اتاق مشترکمون رفتم و بعد از تعویض لباس برای خواب به رختخواب رفتم
.......
لایک و کامنت؟
حمایت؟
p25
دو ماه بعد
ات ویو
انگار چند ساعت پیش تو آلمان هوا بارانی نبود اما الان که رسیدم سئول هوا بر خلاف اونجا آفتابیه با اینکه اینجا تو فرودگاه همراهم بادیگارد داشتم ولی باز جونگ کوک قرار بود بیاد
سرو صدا تو فرودگاه زیاد بود دور منم شلوغ طرفدار سعی میکردن هدایایی که برام گرفته بودنو بهم بدن یا باهام عکس بگیرن ولی بادیگارد نمیذاشتن ولی منم باز تا جایی که میتونستم بهشون توجه میکردم قدردانی
....
بلخره جونگ کوک دیدم اومد سمتمبدون حرفی با لبخندی شیرین منو به آغوش کشید سرمو بردم تو گوی گردنشو نفس کشیدم
صدای عکاسی عکاسا میومد ولی جونگ کوک جوری بغلم کرده بود که انگار بقیه ای وجود نداشت و ما دوتا بودیم فقط
........
رسیدیم خونه خیلی خستم بود و انگار جونگ کوک اینو فهمیده بود
_تو برو استراحت کن ناهار با من ...چشمک....
+اوهوم باشه
رفتم بغلش کردمو اروم یه لوسه سطحی زدم به لباش و به سمت اتاق مشترکمون رفتم و بعد از تعویض لباس برای خواب به رختخواب رفتم
.......
لایک و کامنت؟
حمایت؟
۴.۴k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.