part
part:⁴²
_____________________________________
هارین: پارک یونا؟ *اروم*
تهیونگ :میشناسیش؟
هارین: ن نه نمیشناسمش ... من میرم تو اتاقم
تهیونگ: یاش
هارین با سرعت رفت بالا
هارین: دنبال تو میگردن
یونا: کی؟ من؟
هارین: آره قائم شو
یونا: کجا برم آخه
هارین: اون پنجره راه پیدا میکنه به پشت بوم همونجا بمون تا ایما برن
یونا: باشه
بعد چندمین گشتن پلیسا رفتن
هارین: یونا یونا
یونا: رفتن؟
هارین: آره بیا رفتن
یونا: هوف بخیر گذشت ... خب دیگه من میرم تو اتاقم تهیونگ شک نکنه
هارین: باشه
(شب)
یونا" ساعت ۸ شب بود الان وقتش بود رفتم سمت اتاق هارین و بعد ۳ بار در زدن در باز کرد
هارین: بیا داخل ... خب الان باید چیکار کنیم؟
ادامه دارد ....
_____________________________________
هارین: پارک یونا؟ *اروم*
تهیونگ :میشناسیش؟
هارین: ن نه نمیشناسمش ... من میرم تو اتاقم
تهیونگ: یاش
هارین با سرعت رفت بالا
هارین: دنبال تو میگردن
یونا: کی؟ من؟
هارین: آره قائم شو
یونا: کجا برم آخه
هارین: اون پنجره راه پیدا میکنه به پشت بوم همونجا بمون تا ایما برن
یونا: باشه
بعد چندمین گشتن پلیسا رفتن
هارین: یونا یونا
یونا: رفتن؟
هارین: آره بیا رفتن
یونا: هوف بخیر گذشت ... خب دیگه من میرم تو اتاقم تهیونگ شک نکنه
هارین: باشه
(شب)
یونا" ساعت ۸ شب بود الان وقتش بود رفتم سمت اتاق هارین و بعد ۳ بار در زدن در باز کرد
هارین: بیا داخل ... خب الان باید چیکار کنیم؟
ادامه دارد ....
- ۶.۴k
- ۱۷ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط