رم ان؛ ع ش ق ی ک ط رف ه :)
رمان؛ عشق یک طرفه :)
فصل ¹؛ پارت ²²:)
_چی؟کیه؟
+خب برادر ناتنیمه
_چی؟؟؟؟؟؟
+بابام ² زن داشت این از مادر دومی هس به ننه حرو...میش کشیده
_با خونسردی حلش کنید
+ببین دریا،اون تورو میخاد تا تورو بدست میاره ول کن نیس ولی من نمیزارم دستش بهت بخوره
دریا"
این چی میگه؟ چرا اینجوری میکنه؟یعنی واقعا حاضره خودشو بکشه برای من دلی یه پول نده خلاصمون کنه خسیس برای در آوردن حرصش گفتم: اصلا من میرم با سینا رل میزنم
امیر که حرصش در اومده بود گفت: چییییی؟چیشده؟بهم بگو؟ برای چی مگه من چمه؟
وای جرررررر داره میرینه تو خودش بچم
_اون از تو بهتره مثل تو خسیس نیست حاضره پول بده تا منو نجات بده.
پاشدم برم که مچمو گرفتم و گفت
+باشه بخاطر تو پول میدم تا ازادمون کنه گفت چقد میخواد؟
وای حاجییییی جعرررررر غیرتی شد همینه دریا ارههههه!
_گفت ¹ ملیارد
تعجبی کرد ولی زود خودشو جمع کرد و گفت
+باشه بگو بیاد ولی اگه پولو بگیره ازادمون نکنه یه مو تو سرش باقی نمیمونه
+باشه داداش غیرتی نشو
+دریا؟
خواستم یکم لوس بازی در بیارم برای همین گفتم:
_جانم؟
با این حرف چشماش 4 تا شد و گفت:
+چرا بهم میگی داداش؟وقتی ما باهم رلیم و رفیق نیستیم تا داداش صدا کنیم همو؟
_داداش ببین مگه چی.. همینجا بودم حرفمو قطع کرد و گفت: ببین بازم گفتی داداش دفعه آخرت باشه ها
_داداش منی ط لب مو بردم نزدیکش و بوسش کردم و گفتم: داداش من ماهه ماه
+قرار نیس یا یه بوس منو خر کنیاااا
_باشه ولش کن من برم پیش سینا
+چرا؟
_برم بگم پول تو میدیم دیگه
+دریا؟
_بله
+دفعه پیش گفتی جانم الان میگی بله
_اوفففف خب حصش نی خب جانم
+خب به جمالت، میخاستم بگم به اخت تورو بسته بودن چطوری فرار کردی؟
وای الان بگم محرابی منو با یه ماچ باز کرد میخاد دعوام کنه منم ک وقتی اینو گفت سوتی دادم یعنی لپ هام گل انداخت و پوست لب.مو میکندمو و همچنان پوست انگشتمو امیر که میفهمید چیزی ازش مخفی میکنم گفت:
+نترس دعوات نمیکنم دریا بهم بگو میدونم یچیزی رو مخفی میکنی
_ببین چیزه بخدا اتفاقی بود
اخماش رفت توهم و گفت:
+میشنوم چیو؟
_ببین گفتی دعوام نمیکنی ولی اول بسم الله اخمات رف توهم،
اومد نزدیک و دستمو گرفت و گفت:.......
فصل ¹؛ پارت ²²:)
_چی؟کیه؟
+خب برادر ناتنیمه
_چی؟؟؟؟؟؟
+بابام ² زن داشت این از مادر دومی هس به ننه حرو...میش کشیده
_با خونسردی حلش کنید
+ببین دریا،اون تورو میخاد تا تورو بدست میاره ول کن نیس ولی من نمیزارم دستش بهت بخوره
دریا"
این چی میگه؟ چرا اینجوری میکنه؟یعنی واقعا حاضره خودشو بکشه برای من دلی یه پول نده خلاصمون کنه خسیس برای در آوردن حرصش گفتم: اصلا من میرم با سینا رل میزنم
امیر که حرصش در اومده بود گفت: چییییی؟چیشده؟بهم بگو؟ برای چی مگه من چمه؟
وای جرررررر داره میرینه تو خودش بچم
_اون از تو بهتره مثل تو خسیس نیست حاضره پول بده تا منو نجات بده.
پاشدم برم که مچمو گرفتم و گفت
+باشه بخاطر تو پول میدم تا ازادمون کنه گفت چقد میخواد؟
وای حاجییییی جعرررررر غیرتی شد همینه دریا ارههههه!
_گفت ¹ ملیارد
تعجبی کرد ولی زود خودشو جمع کرد و گفت
+باشه بگو بیاد ولی اگه پولو بگیره ازادمون نکنه یه مو تو سرش باقی نمیمونه
+باشه داداش غیرتی نشو
+دریا؟
خواستم یکم لوس بازی در بیارم برای همین گفتم:
_جانم؟
با این حرف چشماش 4 تا شد و گفت:
+چرا بهم میگی داداش؟وقتی ما باهم رلیم و رفیق نیستیم تا داداش صدا کنیم همو؟
_داداش ببین مگه چی.. همینجا بودم حرفمو قطع کرد و گفت: ببین بازم گفتی داداش دفعه آخرت باشه ها
_داداش منی ط لب مو بردم نزدیکش و بوسش کردم و گفتم: داداش من ماهه ماه
+قرار نیس یا یه بوس منو خر کنیاااا
_باشه ولش کن من برم پیش سینا
+چرا؟
_برم بگم پول تو میدیم دیگه
+دریا؟
_بله
+دفعه پیش گفتی جانم الان میگی بله
_اوفففف خب حصش نی خب جانم
+خب به جمالت، میخاستم بگم به اخت تورو بسته بودن چطوری فرار کردی؟
وای الان بگم محرابی منو با یه ماچ باز کرد میخاد دعوام کنه منم ک وقتی اینو گفت سوتی دادم یعنی لپ هام گل انداخت و پوست لب.مو میکندمو و همچنان پوست انگشتمو امیر که میفهمید چیزی ازش مخفی میکنم گفت:
+نترس دعوات نمیکنم دریا بهم بگو میدونم یچیزی رو مخفی میکنی
_ببین چیزه بخدا اتفاقی بود
اخماش رفت توهم و گفت:
+میشنوم چیو؟
_ببین گفتی دعوام نمیکنی ولی اول بسم الله اخمات رف توهم،
اومد نزدیک و دستمو گرفت و گفت:.......
۵.۰k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.