رمان عشق یک طرفه

رم‍‌ان؛ ع‍‌ش‍‌ق ی‍‌ک ط‍‌رف‍‌ه :)
ف‍‌ص‍‌ل ¹؛ پ‍‌ارت ²⁴:)

_چیههههه؟
+من اینو نمیگم پاشو برو بگو سینا خره بیادب دیگه کشتی منو
_باشهههههه کلافه رفتم در اتاق سینا رو زدمی و گفتم: بیام تو؟
فکر کنم از این حرف خوشحال شد و گفت:
+بفرما بانو
رفتم داخل و سریع همه جارو مرتب کردو گفت: بیا بشین رو مبل
_نه ممنون فقط پول تونو آوردم داشت چیزی میگفت که حرفشو قطع کردم و ادامه دادم: و اینکه پولو بگیرین مارو زندونی کنید امیر میدونه با شما
از اینکه اسم امیر و بردم سگ شد و گفت: خب ما اومدیم یکم صحبت کنیم با امیر چیکار داریم هی اسمشو میاری
_اولن اولین بار بود که اسمشو آوردم دومن نیومدم با تو صحبت کنم اومدم پولو بدم برم پیش عشقم
وویییی چه جنجالی شه از این کلمهههه
سگ شد و دستمو گرفت و کوبوند دیوار و گفت:د
+ببین سعی کردم باهات خوب باشم ولی خودت نخواستی
_چی؟بلند داد زدم جوری که کره ی جنوبی هم شنید: امیر امیر کمک کمک
سریع جلو دهنم و گرفت و گفت: قراره برا من شی خانوم کوچولو امیر خر کیه؟
به محض اینکه دستشو از دهنم برداشت گفتم: تو امیر برادرید میتونید حلش کنید لطفا اینکار هارو نکنید حسودی نکن به زن داداشت من زن امیرم و تا ابد زنش میمونم هیچکس هم جاشو نمیگیره
+چی؟ از کجا فهمیدی امیر داداشمه؟
_شنیدی میگن شوهر به زنش راز هاشو میگه؟
+آره
_پس یعنی امیر شوهر منه و تمام راز هاشو بهم گفته
یهو سیلی محکمی به صورتم زد و انداختم زمین
+دختره ی عوضی ازت متنفرم ولی قراره همینجا بمونی و پیش امیر نمیری،یدفعه با ضربه ای که به پس گردنم خورد روی زمین افتادم
_وای نه چیشد
یهو امیر رو پشت سرش دیدم خیلی ترسیده بودم و قرار بود از هوش منم بیوفتم با حالت ترسیده به امیر گفتم:
_چیکارش کردی؟اومد دستمو گرفت و بلندم کرد و گفت:
+حالت خوبه؟
_آره
+پاشو بریم دریا وقت توضیح ندارم بدو بعدا تو راه بهت توضیح میدم
_باشه باشه بریم
پاورچین پاورچین سمت ماشینش رفتیم و سوارش شدیم با سرعت خیلی زیاد حرکت کرد و رسیدیم خونه وارد خونه شدیم و سلانه سلانه حرکت میکردیم
حالم خیلی بد بود نفسم بالا نمیومد چشمام سیاهی میرفت ولی سعی کردم ارامش مو حفظ کنم که امیر گفت:
+دریا مطمعنی حالت خوبه ؟ چیزیت نشده خیلی حالت بده انگار بریم بیمارستان؟
اومدم جوابشو بدم که دیگه چیزی نفهمیدم و افتادم زمین
دیدگاه ها (۰)

رم‍‌ان؛ ع‍‌ش‍‌ق ی‍‌ک ط‍‌رف‍‌ه :)ف‍‌ص‍‌ل ¹؛ پ‍‌ارت ²⁵:)#امیرا...

رم‍‌ان؛ ع‍‌ش‍‌ق ی‍‌ک ط‍‌رف‍‌ه :)ف‍‌ص‍‌ل ¹؛ پ‍‌ارت ²⁶:)+خب خب...

رم‍‌ان؛ ع‍‌ش‍‌ق ی‍‌ک ط‍‌رف‍‌ه :)ف‍‌ص‍‌ل ¹؛ پ‍‌ارت ²³:)+ببین ...

رم‍‌ان؛ ع‍‌ش‍‌ق ی‍‌ک ط‍‌رف‍‌ه :)ف‍‌ص‍‌ل ¹؛ پ‍‌ارت ²²:)_چی؟کی...

( ظهور ازدواج )( پارت ۴۰۱ فصل ۳ )جیمین : مطمینم تو بهترین ...

#مافیای_من #P10بنگ چان:خواب؟؟؟چه جور خوابی؟؟هان:خب تو خواب.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط