+کوکی باید برم خونمون از همون جا میرم خونه عمو اینا بعدم
+کوکی باید برم خونمون از همون جا میرم خونه عمو اینا بعدم دیگه شما بیاین اوکی
_اوکی کوچولو
ویو میرا
رفتم خونه و رفتم بازار اونجا یه لباس خوشکل دیدم که خیلی بهم میومد
رفتم داخل مغازه
+خانوم این چنده همینو میخواستم
&قیمت ••••••••(مثلا قیمت رومیگه)
+پس همینو برام بزارید
&چشم
رفتم همه خریدامو کردم دو ساعت دیگه باید میرفتیم
خونه عمو اینا سریع رفتم خونه
فلش بک به توخونه
من یه کراپ سفید بایه شلوار مشکی ویه ارایش زیاد غلیز هم نه
م•م: دخترم اماده ای بریم
+بله مامان
فلش بک به خونه عمو
ویو میرا
رسیدیم خونه عمو اینا پسر عموم مثل چی بهم میچسبه و دوست داره باهام قرار بزارع واسمش
لوکاس هستش
و اسم دختر عموم که همیشه دوسد داره من به عنوان دوستم ببینمش لونا هستش
داشتیم همینطوری حرف میزدیم که صدای در اومد.
علامت عمو میرا٪ علامت پسرش"علامت دخترش•
٪خدمتکار لط••••••
من حرف عمورو قطع کردم و گفتم
+من درو باز میکنم
٪باشه پس برو عمو جان
+ممنونم
رفتم و درو باز کردم با دیدن جونکوک پشما ریخت خیلی خوشگل شده بود من دست توموهاش اوردم وگفتم
+چقدر خوشتیپ شدی
_بیا اینجا میرا
+بیا اومدم جانم
_اینچه لباسیه پوشیدی نفسکم
+خب لباسه دیگه
_خیلی بازه
+او ببخسید حواسم نبود
_کنار خودمی و اصلا تکون نمیخوریا
+باشه
ویو کوک
_اوکی کوچولو
ویو میرا
رفتم خونه و رفتم بازار اونجا یه لباس خوشکل دیدم که خیلی بهم میومد
رفتم داخل مغازه
+خانوم این چنده همینو میخواستم
&قیمت ••••••••(مثلا قیمت رومیگه)
+پس همینو برام بزارید
&چشم
رفتم همه خریدامو کردم دو ساعت دیگه باید میرفتیم
خونه عمو اینا سریع رفتم خونه
فلش بک به توخونه
من یه کراپ سفید بایه شلوار مشکی ویه ارایش زیاد غلیز هم نه
م•م: دخترم اماده ای بریم
+بله مامان
فلش بک به خونه عمو
ویو میرا
رسیدیم خونه عمو اینا پسر عموم مثل چی بهم میچسبه و دوست داره باهام قرار بزارع واسمش
لوکاس هستش
و اسم دختر عموم که همیشه دوسد داره من به عنوان دوستم ببینمش لونا هستش
داشتیم همینطوری حرف میزدیم که صدای در اومد.
علامت عمو میرا٪ علامت پسرش"علامت دخترش•
٪خدمتکار لط••••••
من حرف عمورو قطع کردم و گفتم
+من درو باز میکنم
٪باشه پس برو عمو جان
+ممنونم
رفتم و درو باز کردم با دیدن جونکوک پشما ریخت خیلی خوشگل شده بود من دست توموهاش اوردم وگفتم
+چقدر خوشتیپ شدی
_بیا اینجا میرا
+بیا اومدم جانم
_اینچه لباسیه پوشیدی نفسکم
+خب لباسه دیگه
_خیلی بازه
+او ببخسید حواسم نبود
_کنار خودمی و اصلا تکون نمیخوریا
+باشه
ویو کوک
۳.۷k
۱۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.