ادامه پارت 4
ادامه پارت 4
خوشبختانه اعضا نسبت به تحصیل تو این مدرسه خیلی کوشا بودن.جیهوپ ادامه میده:
_ما تو تمرینات خیلی بهتر از چیزی که انتظار میرفت جور شدیم.وقتی شوگا به رقص علاقمند میشد،حتی به شوخی میگفت: «دیگه نمیخوام رپ کنم،بیا برقصیم».شرط میبندم باورش سخته اما من و اون یه بار به هونگده رفتیم تا برک دنس یاد بگیریم (میخنده).
*تلاقی دنیاها*
اما حتی جیهوپ،که مدرسه رقص ویژه خودش رو تو استودیوهای تمرینی افتتاح کرده بود،شش ماه قبل از دبیوشون کاملا خسته شده بود.اون خاطر نشان میکنه:
_احتمالا اوایل ژانویه2013 بود.ما خیلی خسته بودیم،حتی زمانی که باید بیشترین انگیزه رو داشتیم.یه استودیوی تمرینی وجود داشت که توش از حرکات رقص ما فیلم میگرفتن و ما اساساً اونجا زندگی میکردیم. به همین دلیل بودکه وقتی وارداونجا میشدیم دست از حرف زدن برمیداشتیم و واقعا بدخلق میشدیم.
در تلاش برای تبدیل شدن به یک"گروه با عملکرد برتر"،اعضا به تمرین رقص پرداختن و همون موقع درس هم میخوندن.وسط همه اینا، اونها همچنین رژیم های غذایی خاصی رو دنبال میکردن تا وقتی میرن روی صحنه تو بهترین حالت ممکن فیزیکی قرار داشته باشن، تا جایی که در مورد میزان نمکی که روی سینه مرغی که بخاطر پروتئین میخوردن وسواس داشتن.اما رنج و نگرانی بیشتر به وضعیت روحیشون مربوط میشد تا جسمی. پیوستن به بیگ هیت که به اندازه SM Entertainment شناختهشده نبود، یه نوع دیدگاهی رو تو جیهوپ به وجود آورده بود که براش سرسام آور بود.
جیهوپ: وقتی مردم مدام ازمون میپرسیدن که کی شروع به کار میکنیم،پرسیدنش از یه کارآموز واقعاً…مثل چاقوییه که به قلبش برخورد میکنه.
جیهوپ واقعاً ناامید بود.سفر پر فراز و نشیبش تادبیو مثل مجموعه ای ازلحظات ناامید کننده بود.اون داستان زندگیش تا زمان نقل مکان به سئول رو به یاد میاره:
_من تو هاگوون جایی که برای یادگرفتن رقصه،بخاطر شهریه چیز زیادی یاد نگرفتم. در نتیجه بیشتراوقات در طول درس، من روی مبل هاگوون مینشستم.چون من خیلی عاشق رقص بودم.بعد از اون دروس، من به تنهایی تو استودیوهای تمرین به تمرین ادامه میدادم.هیونگایی که به من آموزش دادن، به خصوص این دنسر به اسم بنگستر، یه جورایی معلم من شدن.
خوشبختانه اعضا نسبت به تحصیل تو این مدرسه خیلی کوشا بودن.جیهوپ ادامه میده:
_ما تو تمرینات خیلی بهتر از چیزی که انتظار میرفت جور شدیم.وقتی شوگا به رقص علاقمند میشد،حتی به شوخی میگفت: «دیگه نمیخوام رپ کنم،بیا برقصیم».شرط میبندم باورش سخته اما من و اون یه بار به هونگده رفتیم تا برک دنس یاد بگیریم (میخنده).
*تلاقی دنیاها*
اما حتی جیهوپ،که مدرسه رقص ویژه خودش رو تو استودیوهای تمرینی افتتاح کرده بود،شش ماه قبل از دبیوشون کاملا خسته شده بود.اون خاطر نشان میکنه:
_احتمالا اوایل ژانویه2013 بود.ما خیلی خسته بودیم،حتی زمانی که باید بیشترین انگیزه رو داشتیم.یه استودیوی تمرینی وجود داشت که توش از حرکات رقص ما فیلم میگرفتن و ما اساساً اونجا زندگی میکردیم. به همین دلیل بودکه وقتی وارداونجا میشدیم دست از حرف زدن برمیداشتیم و واقعا بدخلق میشدیم.
در تلاش برای تبدیل شدن به یک"گروه با عملکرد برتر"،اعضا به تمرین رقص پرداختن و همون موقع درس هم میخوندن.وسط همه اینا، اونها همچنین رژیم های غذایی خاصی رو دنبال میکردن تا وقتی میرن روی صحنه تو بهترین حالت ممکن فیزیکی قرار داشته باشن، تا جایی که در مورد میزان نمکی که روی سینه مرغی که بخاطر پروتئین میخوردن وسواس داشتن.اما رنج و نگرانی بیشتر به وضعیت روحیشون مربوط میشد تا جسمی. پیوستن به بیگ هیت که به اندازه SM Entertainment شناختهشده نبود، یه نوع دیدگاهی رو تو جیهوپ به وجود آورده بود که براش سرسام آور بود.
جیهوپ: وقتی مردم مدام ازمون میپرسیدن که کی شروع به کار میکنیم،پرسیدنش از یه کارآموز واقعاً…مثل چاقوییه که به قلبش برخورد میکنه.
جیهوپ واقعاً ناامید بود.سفر پر فراز و نشیبش تادبیو مثل مجموعه ای ازلحظات ناامید کننده بود.اون داستان زندگیش تا زمان نقل مکان به سئول رو به یاد میاره:
_من تو هاگوون جایی که برای یادگرفتن رقصه،بخاطر شهریه چیز زیادی یاد نگرفتم. در نتیجه بیشتراوقات در طول درس، من روی مبل هاگوون مینشستم.چون من خیلی عاشق رقص بودم.بعد از اون دروس، من به تنهایی تو استودیوهای تمرین به تمرین ادامه میدادم.هیونگایی که به من آموزش دادن، به خصوص این دنسر به اسم بنگستر، یه جورایی معلم من شدن.
۲.۱k
۳۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.