ادامه پارت
𝖒𝖆𝖋𝖎𝖆 𝖒𝖆𝖘𝖐..ادامه پارت 2
• تو حتی نمیتونی از پس یه مونده ساده بر بیای-
با حرفی که اوگلو زد مدتی یوری توی سکوت رفت.. سای و جنیس از این حرف اورگلو توی شک فرو رفتن حتی خودش اورگلو از حرفش پشیمون شد .
ولی با حمله دوباره یوری دوباره شروع به بحث کرد..
" خودت چی هااا..یه بازرسی ساده رو نمیکنی انجام بدی
• تو یه اسب وحشی هستی یوری
" تو هم یه شتر هستی-
& اهم..اهمم
با دیدن چهره ریس کی برای یک لحظه زمان متوقف شد.
لعنت بهش،سری از روی اورگلو بلند شد و اورگلو از روی مبل برخواست
هر دو نگاهی به هم دیگه انداختن..
موهاشون مثل لونه مرغ پرکنده شده بود..
یوری سری مو های اورگلو و اورگلو متقابل موهای اون رو درست کرد .
" اهم..جناب ریس چی باعث شده بیاین اینجا؟
یوری با یه لبخند ضایع نگاهی به ریس کی انداخت
مرد تقربیا ۵۰ ساله با لبخند شیرینش نگاهی محبت آمیزی به یوری انداخت
&اومده بودم مطلبی رو بهتون بگم
که سرگروه ارشد و بازرس کل رو درحالی دعوا دیدم.. فک میکنم اگه زیر دست هاتون این صحنه رو میدیدن بد جور توی شک میرفتن..
مرد خنده ریزی کرد.
یوری و اورگلو متقابل لبخند لجالتی به مرد تحویل دادن .
مرد خوش قلب و مهربونی که چهار دختر اون رو مثل پدرشون دوست داشتن
* خب ریس.. میشه بگین چه موضوعی میخواین بگین ؟
سای از پشت میز به طرف ریس اومد جنیس هم متقابل همین کار رو کرد
& اوه البته..ممنون سای که یاد آوری کردی
راستش اومده بودم در مورد اعضای جدید باهاتون صحبت کنم
اعضای جدید؟
هر چهار دختر با تعجب یک صدا حرف مرد رو قطع کردن
& هوم درسته ،اعضای جدید
ما چن روز پیش به به درخواست جنیس به سازمان جهانی یه پیغام حاوی نیروی کمکی ارسال کردیم و امروز جوابی دریافت دریافت کردیم که توش ذکر شده بود هفت عضو کارکشته و ماهر برای ما فرستاده شده .
به نظر افراد ماهری هستن واسه همون خاستم باهاتون هماهنگ کنم
£ او ممنونم ریس
& خواهش میکنم.
کاش این قتل ها زود تموم شه
شما خیلی سخت تلاش میکنین چن وقته حتی خونه هم نرفتین،پیشنهاد میکنم امروز رو استراحت کنین و برین خونه
یوری میخواست مخالفت کن اون باید قبل از اینکه جسد سرد میشد اونو بازرسی میکرد شخصا
" ن-
*•£ ممنون
سه دختر دیگه بدون توجه به اون با شادی جواب ریش رو دادن .حتی نموندن اون حرف بزنه..
نگاهی به چهره شادشون انداخت،شاید بهتر میبود بخاطر اونا هم که شده یه استراحت کوتاه میکرد.
اگه به ریس میگفت میخواد بمونه قطعا جنیس و بقیه هم می موندن پس حرفی نزد.
& من میرم
ممنون
و با تعظیمی ریس کی رو همراهی کردن ..
پایان پارت 2
#نقاب_مافیا
#یوری
#فیک_انهایپن
• تو حتی نمیتونی از پس یه مونده ساده بر بیای-
با حرفی که اوگلو زد مدتی یوری توی سکوت رفت.. سای و جنیس از این حرف اورگلو توی شک فرو رفتن حتی خودش اورگلو از حرفش پشیمون شد .
ولی با حمله دوباره یوری دوباره شروع به بحث کرد..
" خودت چی هااا..یه بازرسی ساده رو نمیکنی انجام بدی
• تو یه اسب وحشی هستی یوری
" تو هم یه شتر هستی-
& اهم..اهمم
با دیدن چهره ریس کی برای یک لحظه زمان متوقف شد.
لعنت بهش،سری از روی اورگلو بلند شد و اورگلو از روی مبل برخواست
هر دو نگاهی به هم دیگه انداختن..
موهاشون مثل لونه مرغ پرکنده شده بود..
یوری سری مو های اورگلو و اورگلو متقابل موهای اون رو درست کرد .
" اهم..جناب ریس چی باعث شده بیاین اینجا؟
یوری با یه لبخند ضایع نگاهی به ریس کی انداخت
مرد تقربیا ۵۰ ساله با لبخند شیرینش نگاهی محبت آمیزی به یوری انداخت
&اومده بودم مطلبی رو بهتون بگم
که سرگروه ارشد و بازرس کل رو درحالی دعوا دیدم.. فک میکنم اگه زیر دست هاتون این صحنه رو میدیدن بد جور توی شک میرفتن..
مرد خنده ریزی کرد.
یوری و اورگلو متقابل لبخند لجالتی به مرد تحویل دادن .
مرد خوش قلب و مهربونی که چهار دختر اون رو مثل پدرشون دوست داشتن
* خب ریس.. میشه بگین چه موضوعی میخواین بگین ؟
سای از پشت میز به طرف ریس اومد جنیس هم متقابل همین کار رو کرد
& اوه البته..ممنون سای که یاد آوری کردی
راستش اومده بودم در مورد اعضای جدید باهاتون صحبت کنم
اعضای جدید؟
هر چهار دختر با تعجب یک صدا حرف مرد رو قطع کردن
& هوم درسته ،اعضای جدید
ما چن روز پیش به به درخواست جنیس به سازمان جهانی یه پیغام حاوی نیروی کمکی ارسال کردیم و امروز جوابی دریافت دریافت کردیم که توش ذکر شده بود هفت عضو کارکشته و ماهر برای ما فرستاده شده .
به نظر افراد ماهری هستن واسه همون خاستم باهاتون هماهنگ کنم
£ او ممنونم ریس
& خواهش میکنم.
کاش این قتل ها زود تموم شه
شما خیلی سخت تلاش میکنین چن وقته حتی خونه هم نرفتین،پیشنهاد میکنم امروز رو استراحت کنین و برین خونه
یوری میخواست مخالفت کن اون باید قبل از اینکه جسد سرد میشد اونو بازرسی میکرد شخصا
" ن-
*•£ ممنون
سه دختر دیگه بدون توجه به اون با شادی جواب ریش رو دادن .حتی نموندن اون حرف بزنه..
نگاهی به چهره شادشون انداخت،شاید بهتر میبود بخاطر اونا هم که شده یه استراحت کوتاه میکرد.
اگه به ریس میگفت میخواد بمونه قطعا جنیس و بقیه هم می موندن پس حرفی نزد.
& من میرم
ممنون
و با تعظیمی ریس کی رو همراهی کردن ..
پایان پارت 2
#نقاب_مافیا
#یوری
#فیک_انهایپن
- ۴.۱k
- ۲۷ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط