سناریو

سناریو
وقتی بارداری و نصف شب هوس خوراکی میکنی

نامجون : نامجوناااااا..‌....
جانم ات
ات : من بازم هوس خوراکی کردم
نامجون داشت میرفت بیرون اما از هولش زد گلدون مورد علاقتو شکست

جین : من که نمیرم بیرون
ات : اونوقت چرا؟
جین : خب معلومه دیگه بخاطر پوستم اخه هوا سرده
ات : 😐

یونگی : یونگی شوگااا شوگولی مین یونگی(عربده)
چته تو ناسلامتی خواب بودما
ات : چقدر میخوابی یالا پاشو برو خوراکی بخر
یونگی : بازم هوس کردی ای خداا

هوسوک : سانشاینم چیزی هوس کردی
ات : اره عزیزم از کجا فهمیدی
هوسوک : دیگ ما اینیم دیگ 😉

جیمین : جیمینا موچی
جانم عزیزم نفسم
ات : من بازم خوراکی هوس کردم میشه برام بخری
جیمین : مگه بچه ای اینقدر هوس میکنی
ات : حالا خوبه بچه تورو باردارما

تهیونگ : بچم در حال اشپزی کردن بود
ات : ته ته میشه برام .......
ته : نه عزیزم چند بار بهت بگم برات ضرر داره
ات : توروخدا🥺
ته : اههه باش برات میخرم

جونگوک : عشقم میشه برام خوراکی بخری هوس کردم
اگه برات بخرم چی بهم میرسه
ات : چی میخوای
جونگکوک : خب .........
ات : حالا برو بخر
جونگکوک : چشم خانمم😉
دیدگاه ها (۸)

سناریو وقتی بهشون میگی با دوستات میخوای بری بیرون نامجون : ص...

Psycho killer(قاتل روانی)Part 24جیمین با دیدن پدرو مادرش به ...

سناریووقتی سرت همش تو گوشیهنامجون : گوشی از دستت میگیره بجاش...

هر حرفی که دوست دارید بنویسید برامون یادگاری بمونه 💞این پست ...

سناریو وقتی وسایل مورد علاقشونو خراب میکنیات : نامجون میخواس...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۱#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط