مرا ببین که تو را عاشقانه می خواهم

مرا ببین ؛ که تو را عاشقانه می خواهم
تورا برای شکوه ترانه می خواهم

دوباره حوصله سر رفت و باز تنهایم
یکی شبیه تورا از زمانه می خواهم

مرا که نیست به دوری و دوستی باور
تورا کنار خودم جاودانه می خواهم

اسیر سردی و تاریکی است دنیایم
برای گرمی عشقم ؛ زبانه می خواهم

من ِ عبوس ؛ من ِ دل بریده از مردم
برای پیش تو ماندن بهانه می خواهم

بیا که خسته ام از روزهای تکراری
تورا به سوی دیارم روانه می خواهم
دیدگاه ها (۰)

چشم من آیینه شد تا عشق را معنا کندفتنه گر در عشق را با چشمکی...

خسته ام، دنبالِ رویایی که دارم نیستمبی خیالت هستم اما قرص و ...

از تمـاشاے دو چشمتمن ڪه حیران مـیشـومبـا تـو شعـرم نـو شـدها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط