دیوانه شدم تا که نظر سوی تو کردم
دیوانه شدم تا که نظر سوی تو کردم
من هستی خود نذر دو ابروی تو کردم
عاشق شدم و سخت گرفتار تو گشتم
افسون شدم خنده به جادوی تو کردم
زلفت چو بدیدم که به باد است پریشان
من شانه شدم ، شانه به گیسوی تو کردم
تا بوسه نشاندم به کنار لب لعلت
مست از تو شدم خانه به پهلوی تو کردم
جز قدرت عشقت دگرم نیست خدایی
کافر شده ام تکیه به نیروی تو کردم
یک لحظه گذارم به سر کوی تو افتاد
آواره دلم را به سر کوی تو کردم
من عطر تنت را به دو عالم نفروشم
عادت به خدا بر تن شب بوی تو کردم
من هستی خود نذر دو ابروی تو کردم
عاشق شدم و سخت گرفتار تو گشتم
افسون شدم خنده به جادوی تو کردم
زلفت چو بدیدم که به باد است پریشان
من شانه شدم ، شانه به گیسوی تو کردم
تا بوسه نشاندم به کنار لب لعلت
مست از تو شدم خانه به پهلوی تو کردم
جز قدرت عشقت دگرم نیست خدایی
کافر شده ام تکیه به نیروی تو کردم
یک لحظه گذارم به سر کوی تو افتاد
آواره دلم را به سر کوی تو کردم
من عطر تنت را به دو عالم نفروشم
عادت به خدا بر تن شب بوی تو کردم
۱.۴k
۱۶ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.