وقتی که دورم ز تو دل درگیر با تو باد

...
وقتی که دورم ز تو دل درگیر با تو باد
در صبح به‌سان عشق قلبم اسیر تو باد
شب‌ها نه خواب که به‌رویای تو بیدارم
درهجر شب‌ها دل تنگ از ندیدن تو باد
درشهر من چه‌هست جز تاریکی و غزل
دربیت‌های این‌غزل اشک در گیر تو باد
گویا به چشم تو عشق کهنه شد پاشید
اما به‌تن لباس‌عشق‌گرم ازوصال تو باد
من‌سوخته‌ام چوشمعی به‌پای عشق تو
دل پاره‌پاره از فصل عشق به‌یاد تو باد
هرگز ندیده‌ای چه کشیده دل از غربت
امامپرس غم‌آن که‌شور دلم برای تو باد
هرلحظه‌می‌رود‌نگاه«ندا»به‌ره نمی‌دانم
پروانه‌ای‌وبهار وعشق‌هنوز به‌کار تو باد
@RomanticPoem
دیدگاه ها (۱)

...چقدر شادم از این شـور و مست تو شده‌امکه شعر پر شور لبت کُ...

...ای‌که خوش در دل‌من خانه‌نمودی بنشیندل به دل دادی و دیـوان...

...من و تو دو تایی فسرده‌ دلـیم در پاییزبه‌ غریبی یک فسانه ا...

...خواندم که بدانی دل در تاب و تبی رفتبـا زمـزمـه عـشـق بـه ...

دیدار آخر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط