مثل یک عکس قدیمی ، مثل یک کاغذ زردم
مثل یک عکس قدیمی ، مثل یک کاغذ زردم
روشنی هام همه رفتند ، من کجا باید بگردم ؟
مانده از روزای روشن ، خاطرات و خستگیها
دل بی حوصله من ، با همه دلبستگیها
طاقچه ی خاطره ها رو تو بیا با هم بگردیم
دنبال یه رنگ روشن ، ما دوتا کاغذ زردیم
یادمه یه روز دوتایی دست دوستی داده بودیم
یادته که دست دوستی ... ؟ ما دوتایی ساده بودیم
سال و ماه روز و ساعت ، خنده احساس و محبت
لعنتی شدیم ایروزا ، ای به سال و ماه لعنت
حسرت یه لحظه موندن ، دست من تو دستای تو
حسرت یه لحظه خواب چشم من تو چشمای تو
همینه زندگی انگار، همیشه باید بمونیم
دور دور ، اما عزیزم بیا واسه هم بخونیم ،
میشه یک عکس قدیمی روی لبهاش خنده باشه
تا توی دستای دیوار یه برگ برنده باشه !
روشنی هام همه رفتند ، من کجا باید بگردم ؟
مانده از روزای روشن ، خاطرات و خستگیها
دل بی حوصله من ، با همه دلبستگیها
طاقچه ی خاطره ها رو تو بیا با هم بگردیم
دنبال یه رنگ روشن ، ما دوتا کاغذ زردیم
یادمه یه روز دوتایی دست دوستی داده بودیم
یادته که دست دوستی ... ؟ ما دوتایی ساده بودیم
سال و ماه روز و ساعت ، خنده احساس و محبت
لعنتی شدیم ایروزا ، ای به سال و ماه لعنت
حسرت یه لحظه موندن ، دست من تو دستای تو
حسرت یه لحظه خواب چشم من تو چشمای تو
همینه زندگی انگار، همیشه باید بمونیم
دور دور ، اما عزیزم بیا واسه هم بخونیم ،
میشه یک عکس قدیمی روی لبهاش خنده باشه
تا توی دستای دیوار یه برگ برنده باشه !
۴.۶k
۰۲ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.