صبح ویو

صبح ویو
ات:اهه تهیونگ بلند شو ووووو(عربده)
تهیونگ:چته عربده میزنییییی(عربده)
ات:باشه هههه پاشوووو(عربده)
مغز تهیونگ:( بزار از درد سرم استفاده کنم)
تهیونگ:اخخ ایسی
ات: چی ته... تهیونگ خو.. خوبی وایییییییییی
تهیونگ:ات خوبی شوخی کردم ات
ات:وایی تهیونگ نفسم بالا.... بالا نمی... نمیاد
تهیونگ:رفتم قرصات کجاس
ات:ن... نمیدونم
تهیونگ:اهاااا پیداش کردممم
ات:بدو
ویو تهیونگ
ات قرصاشو خورد یکم خوابید بیدارشد توی این فاصله لباسشم اورد پوشید مثل فرشته ها بود
ویو شب
ات:اخیش تموم شدددد
تهیونگ:اره تموم شد
ات بریم توکارش
ات:اره بریم ددی
ویو راوی اون شب تا 4 صبح رو کار بودن
بقیش بعدا❤