عشق تلخ

عشق تلخ
پارت ۱
ویو ناهی:
صبح از خواب بیدار شدم وداشتم میز صبحانه رو می چیدم که دست کسی دورم حلقه شد برگشتم و دیدم که تهیونگه
ناهی:بیدارشدی؟
تهیونگ:اوهوم
ناهی:بیا صبحانه بخوریم
با هم صبحانه خوردیم و رفتم دوش گرفتم ولباسام رو پوشیدم موهامو خشک کردم و یه آرایش لایت کردم و یه لباس پوشیدم تهیونگ هم رفت حموم و موهاش رو خشک کرد و لباس بیرون پوشید
تهیونگ:دارم میرم بیرون
ناهی:باشه مواظب خودت باش
تهیونگ رفت بیرون و منم رفتم فیلم دیدم و خودم رو سرگرم کردم
ساعت۴ بعد از ظهر
حوصله ام سر رفته بود رفتم لباسام رو عوض کردم گوشیم رو برداشتم و رفتم بیرون داشتم همینجوری قدم می زدم که دیدم ...
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۴)

عشق تلخ که دیدم تهیونگ و یه دختره تو پارک نشستن و دارن باهم ...

عشق تلخ پارت۳ویو تهیونگ:امروز رفته بودم پارک و نشسته بودم که...

چند پارتی جدید ناهی دختری ۱۹ ساله که با تهیونگ‌ که۲۱ سالشه ا...

نفرین شیرین. پارت 1

عشق خون آلود پارت یک

سفید تر از برف :)(: سیاه تر از خاکستر p7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط