عشق تلخ

عشق تلخ
که دیدم تهیونگ و یه دختره تو پارک نشستن و دارن باهم کیس می رن قلبم درد می کرد و اشک همینجوری از چشمام داشت می ریخت و زود صورتم رو برگردوندم و از اونجا دور شدم همینجوری داشتم می دویدم و به سمت خونه می رفتم آنقدر دویدم که نفسم بالا نمی اومد وارد خونه شدم رفتم تو اتاق و نشستم جلوی میز آرایش و به چشمام که اونقدر گریه کرده بودم قرمز شده بود نگاه کردم و از خودم
می پرسیدم
یعنی منو دوست نداره؟
یعنی براش کافی نبودم؟
یه کاغذ و یه خودکار برداشتم و روش نوشتم و بردم گذاشتم طبقه پایین روی میز بعد به طبقه بالا توی اتاق رفتم و کاتر رو از کشو برداشتم و به سمت حموم رفتم آب رو توی وان پر کردم و با لباس رفتم توی وان نشستم حالا که به من خیانت می کنی منم کارت رو راحت می کنم با اینکه عاشقتم
تیغ کارت رو روی دستم کشیدم که خون ازش بیرون ریخت کاتر رو پرت کردم گوشه ی حموم دستم می سوخت و درد می کرد ولی به اندازه ای که قلبم وقتی اون صحنه‌ رو دید درد اومده بود دردش کمتر بود چشمام رو بستم و
تک تک خاطره هامون رو توی ذهنم مرور کردم چشمام و باز کردم
اشک و خون دستم توی آب وان می ریخت آب وان قرمز شده بود دستم می سوخت و درد می کرد
ادامه دارد...
هپی اند تمومش کنم یا سد اند ؟
دیدگاه ها (۶)

عشق تلخ پارت۳ویو تهیونگ:امروز رفته بودم پارک و نشسته بودم که...

عشق تلخ پارت۴چشم تهیونگ به کاتر که گوشه ی حموم بود افتادنام:...

عشق تلخپارت ۱ویو ناهی:صبح از خواب بیدار شدم وداشتم میز صبحان...

چند پارتی جدید ناهی دختری ۱۹ ساله که با تهیونگ‌ که۲۱ سالشه ا...

بیب من برمیگردمپارت :73+ جونگکوک کجا داری میری منو تنها نزار...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭⁴ می خوام وقتی رفتیم خونه ازش تشکر ک...

وقتی خواهرش بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط