عشق تلخ
عشق تلخ
پارت۳
ویو تهیونگ:
امروز رفته بودم پارک و نشسته بودم که یهو یه دختره اومد و بوسم کرد هول شده بودم بعد به خودم اومدم و پرتش کردم اون ور
و بعد به طرف خونه رفتم وقتی وارد خونه شدم دیدم یه کاغذی روی میز هست برداشتمش و خوندم:
تهیونگ می دونی که چقدر دوست دارم
ولی امروز من تو رو با یه دختره تو پارک دیدم قلبم به درد اومد حس کردم دیگه نمی تونم زندگی کنم اگه برات کافی نبودم من رو ببخش متأسفم
شاید وقتی که بیای خونه من دیگه زنده نباشم و تو حموم بی جون افتاده باشم
عاشقتم
تهیونگ که بعد خواندن نامه اشک از چشماش می ریخت به سمت طبقه بالا تو حموم رفت در حموم رو که باز کرد با بدن بی جون عشقش توی آب قرمز وان مواجه شد سریع به سمتش رفت دستش که پر خون بود رو دید زود دستش رو گذاشت روش تا از این بیشتر خون از دست نده اما دیگه دیر شده بود اون دیگه نبضش نمی زد و نفس نمی کشید
تهیونگ:سو تفاهم شده..هق..من اون دختر رو نمی شناختم ...
تهیونگ چشمش به کاتر که گوشه ی حموم بود نگاه کرد و
ادامه دارد...
پارت۳
ویو تهیونگ:
امروز رفته بودم پارک و نشسته بودم که یهو یه دختره اومد و بوسم کرد هول شده بودم بعد به خودم اومدم و پرتش کردم اون ور
و بعد به طرف خونه رفتم وقتی وارد خونه شدم دیدم یه کاغذی روی میز هست برداشتمش و خوندم:
تهیونگ می دونی که چقدر دوست دارم
ولی امروز من تو رو با یه دختره تو پارک دیدم قلبم به درد اومد حس کردم دیگه نمی تونم زندگی کنم اگه برات کافی نبودم من رو ببخش متأسفم
شاید وقتی که بیای خونه من دیگه زنده نباشم و تو حموم بی جون افتاده باشم
عاشقتم
تهیونگ که بعد خواندن نامه اشک از چشماش می ریخت به سمت طبقه بالا تو حموم رفت در حموم رو که باز کرد با بدن بی جون عشقش توی آب قرمز وان مواجه شد سریع به سمتش رفت دستش که پر خون بود رو دید زود دستش رو گذاشت روش تا از این بیشتر خون از دست نده اما دیگه دیر شده بود اون دیگه نبضش نمی زد و نفس نمی کشید
تهیونگ:سو تفاهم شده..هق..من اون دختر رو نمی شناختم ...
تهیونگ چشمش به کاتر که گوشه ی حموم بود نگاه کرد و
ادامه دارد...
- ۵.۸k
- ۲۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط