سناریو درخواستی
سناریو درخواستی
وقتی بعد از اهم*اهم خونه شما خوابشون میبره
نامی: وااای خاک تو سرم من اینجا چیکار میکنم
جین: گفتی مامان بابات رفتن مسافرت درسته الان که نمیان
ا/ت: نه الان نمیان (خواب آلود)
شوگا: اصلا عین خیالشم نیست که مامان بابات میان یا ن
جیهوپ: وااای من اینجا خوابم برده
جیمین:(این بنده خدا که رفته از دست مامان بابات قایم شده)
تهیونگ: بخدا کاری باهاش نکردم
بابات: پس چرا لختی؟(عصبی)
تهیونگ: آممم خب چیزی گرم بود بخاطر همین لباسمو در آوردم
ا/ت: 🤦🏻♀️
جونگ کوک:(قبل از اینکه مامان بابات بفهمن فرار کرده)
(«میدونم خوب نشد من واقعا تو اسمات نوشتن خوب نیستم»)
وقتی بعد از اهم*اهم خونه شما خوابشون میبره
نامی: وااای خاک تو سرم من اینجا چیکار میکنم
جین: گفتی مامان بابات رفتن مسافرت درسته الان که نمیان
ا/ت: نه الان نمیان (خواب آلود)
شوگا: اصلا عین خیالشم نیست که مامان بابات میان یا ن
جیهوپ: وااای من اینجا خوابم برده
جیمین:(این بنده خدا که رفته از دست مامان بابات قایم شده)
تهیونگ: بخدا کاری باهاش نکردم
بابات: پس چرا لختی؟(عصبی)
تهیونگ: آممم خب چیزی گرم بود بخاطر همین لباسمو در آوردم
ا/ت: 🤦🏻♀️
جونگ کوک:(قبل از اینکه مامان بابات بفهمن فرار کرده)
(«میدونم خوب نشد من واقعا تو اسمات نوشتن خوب نیستم»)
۱۸.۰k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.