تک پارتی
تک پارتی
وقتی برای اولین بار میاد آرایشگاه تو ...(هنوز همو نمیشناسید)
۱/۲
ویو آهو
داشتم تو آرایشگاه کار های مردم رو راه مینداختم که یه نفر زنگ زد
+سلام آرایشگاه ... بفرماید
_سلام یه نوبت میخواستم
(آرایشگاه های اینا مختلطه)
+برای چه کاری؟!
_میکاپ شب یه مهمونی دارم میخوام به بهترین شکل ممکن باشم
+آها حتما خب ساعت ۱۵:۳۰ منتظرتون هستم
_ممنون
نزاشت ادامه حرف همو بزنم و قطع کرد هوفف
ویو یونگی
ایول حالا میتونم از نزدیک تر ببینمش
جین :آنقدر به خودت امیدواری که قبولت کنه ؟!
_هیونگ معلومه من میتونم
جین :خودشیفته حالا اگر مثل من هندسام بودی یک چی ولی آخه تو
_هیونگ 😒
جین:حالا کی وقت داری ؟!
_۱۵:۳۰
جین:فایتینگ
رفتم تو اتاق یه دوش ۳۰مینی گرفتم بعد موهام رو خشک کردم و لباس پوشیدم الان ساعت سه بود و تا اونجا بیست دقیقه راه بود پس سریع سوییچ رو گرفتم و از هیونگ خداحافظی کردم و رفتم
بیست و پنج مین بعد
ماشین رو پارک کردم و رفتم داخل سالن
ویو آهو
نشسته بودم که یه پسر جوون اومد تو وویی چه خوشگله
+س،سلام
_سلام شناختین منو دیگه
+بله همونی که تماس گرفته بود و مهمونی مهمی داشت
_خوب یادت مونده
+خب بشینید
پسره رفت نشست
رفتم پشتش وایستادم
شروع کردم موهاش رو کوتاه کردن و مرتب کردن موهاش
بعد از اینکه تمام شد
رفتم سراغ میکاپ صورتش
این بشر صورتش بدون میکاپ هم بدون نقص بود
_اسم من یونگی هست
+ خو چیکار کنم ؟!
_نمیخوای خودت رو معرفی کنی؟!
+دلیلی نمی بینم بگم
_(پوزخند)
کارم تمام شده بود فقط مونده بود اون لبای لعنتیش
بالم لب رو گرفتم تو دستم و سرم رو خم کردم سمت صورتش و بالم لب رو روی لبش کشیدم
فاصله صورتامون فقط پنج سانت بود
ویو یونگی
وقتی اومد سمتم یه جوری شدم این خیلی کیوته
دلم میخواست همینجا ببوسمش ولی حیف که نمیشد
کارش تمام شد بلند شدم رفتم پول رو حساب کردم و اومدم بیرون
ویو اهو
اون خط. فکش خیلی خوب بود
بعد از اینکه رفت رفتم بالا حاضر شدم امشب مهمونی دعوت بودم و باید میرفتم آخه مهمونی بکهیون (یکی از دوستاش) هست
رفتم خونه یه دوش بیست مینی گرفتم ساعت رو نگاه کردم ساعت ۱۸:۰۰ بود مهمونی ساعت هفت و نیم شروع میشد سریع موهام رو خشک کردم و یه آرایش ملایم کردم کفش پاشنه بلند رو پوشیدم و سوییچ رو برداشتم سوار ماشین شدم و...
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#YOONGI
وقتی برای اولین بار میاد آرایشگاه تو ...(هنوز همو نمیشناسید)
۱/۲
ویو آهو
داشتم تو آرایشگاه کار های مردم رو راه مینداختم که یه نفر زنگ زد
+سلام آرایشگاه ... بفرماید
_سلام یه نوبت میخواستم
(آرایشگاه های اینا مختلطه)
+برای چه کاری؟!
_میکاپ شب یه مهمونی دارم میخوام به بهترین شکل ممکن باشم
+آها حتما خب ساعت ۱۵:۳۰ منتظرتون هستم
_ممنون
نزاشت ادامه حرف همو بزنم و قطع کرد هوفف
ویو یونگی
ایول حالا میتونم از نزدیک تر ببینمش
جین :آنقدر به خودت امیدواری که قبولت کنه ؟!
_هیونگ معلومه من میتونم
جین :خودشیفته حالا اگر مثل من هندسام بودی یک چی ولی آخه تو
_هیونگ 😒
جین:حالا کی وقت داری ؟!
_۱۵:۳۰
جین:فایتینگ
رفتم تو اتاق یه دوش ۳۰مینی گرفتم بعد موهام رو خشک کردم و لباس پوشیدم الان ساعت سه بود و تا اونجا بیست دقیقه راه بود پس سریع سوییچ رو گرفتم و از هیونگ خداحافظی کردم و رفتم
بیست و پنج مین بعد
ماشین رو پارک کردم و رفتم داخل سالن
ویو آهو
نشسته بودم که یه پسر جوون اومد تو وویی چه خوشگله
+س،سلام
_سلام شناختین منو دیگه
+بله همونی که تماس گرفته بود و مهمونی مهمی داشت
_خوب یادت مونده
+خب بشینید
پسره رفت نشست
رفتم پشتش وایستادم
شروع کردم موهاش رو کوتاه کردن و مرتب کردن موهاش
بعد از اینکه تمام شد
رفتم سراغ میکاپ صورتش
این بشر صورتش بدون میکاپ هم بدون نقص بود
_اسم من یونگی هست
+ خو چیکار کنم ؟!
_نمیخوای خودت رو معرفی کنی؟!
+دلیلی نمی بینم بگم
_(پوزخند)
کارم تمام شده بود فقط مونده بود اون لبای لعنتیش
بالم لب رو گرفتم تو دستم و سرم رو خم کردم سمت صورتش و بالم لب رو روی لبش کشیدم
فاصله صورتامون فقط پنج سانت بود
ویو یونگی
وقتی اومد سمتم یه جوری شدم این خیلی کیوته
دلم میخواست همینجا ببوسمش ولی حیف که نمیشد
کارش تمام شد بلند شدم رفتم پول رو حساب کردم و اومدم بیرون
ویو اهو
اون خط. فکش خیلی خوب بود
بعد از اینکه رفت رفتم بالا حاضر شدم امشب مهمونی دعوت بودم و باید میرفتم آخه مهمونی بکهیون (یکی از دوستاش) هست
رفتم خونه یه دوش بیست مینی گرفتم ساعت رو نگاه کردم ساعت ۱۸:۰۰ بود مهمونی ساعت هفت و نیم شروع میشد سریع موهام رو خشک کردم و یه آرایش ملایم کردم کفش پاشنه بلند رو پوشیدم و سوییچ رو برداشتم سوار ماشین شدم و...
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#YOONGI
۲۵.۷k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.