«عشق پولی پارت۴»
«عشق پولی پارت۴»
یهو دیدم یکی داره میاد تند تند راه میرفت و یهو گفت جونگسوووو(اربده)و اون مرده ک منو بیهوش کردع بود (منظورش جونگسوعه)اومدو منو پرت کرد زیر تخت و لباسارو گذاشت زیر تخت و لباساشو پوشید انگاری بدجور از اونی ک داشت میو مد میترسید منم از زیر تخت نگاه میکردم ک یهو اومد و گف مگ بهت نگفتم اون دختره رو برای برادر جیمین میخوام مگ نمیدونی هیون فقط اونایی رو میخرع ک بار اولشونههه (داد)سو:ب.ب.بخشید
(علامت دال §)
§دختره کجاستتتتتتت؟؟؟
∆زی.زیرتحته
یهو دیدم یکی داره میاد اومد زیر و دستمو کشید و من مقاومت کردم ک کشیده نشم نتونستم و لخت افتادم زمین و خودمو جم کردم و در حالی ک دستمو محکم گرفته بود گفت:کاری ک باهاش نکردیییییی؟
سو:ن
§لباستووو بپوشش جونگ سو بیا بیرون بات کار دارممم
لباسامو پوشیدمو حق حق گریه میکردم از خودم بدم میومدک یهو درو باز کردن همون مرده بود (دال )ک دستمو گرفتو برد همون جا(پیش جیان)و ب جیان سپرد ک نزاره دیگ من جایی برم
∆حالت خوبهه؟؟؟
+ا اره خوبم فقط میخوام بخوام ولی اون اقا ک الان رفت
∆دال؟
+اره اون چجوری فهمید من (حرفشو قطع کرد)
∆دیدم ک جونگ سو دیدت واسه همین بهش گفتم نکه من هرشب پیش دالم واسه همین بام خوب رفتار کردو چیزی بهم نمیگه الانم بایپ برم پیشش جای تو اونجاست بگیز بخواب ک فردا روز سختی داری (رفت)
یهو دیدم یکی داره میاد تند تند راه میرفت و یهو گفت جونگسوووو(اربده)و اون مرده ک منو بیهوش کردع بود (منظورش جونگسوعه)اومدو منو پرت کرد زیر تخت و لباسارو گذاشت زیر تخت و لباساشو پوشید انگاری بدجور از اونی ک داشت میو مد میترسید منم از زیر تخت نگاه میکردم ک یهو اومد و گف مگ بهت نگفتم اون دختره رو برای برادر جیمین میخوام مگ نمیدونی هیون فقط اونایی رو میخرع ک بار اولشونههه (داد)سو:ب.ب.بخشید
(علامت دال §)
§دختره کجاستتتتتتت؟؟؟
∆زی.زیرتحته
یهو دیدم یکی داره میاد اومد زیر و دستمو کشید و من مقاومت کردم ک کشیده نشم نتونستم و لخت افتادم زمین و خودمو جم کردم و در حالی ک دستمو محکم گرفته بود گفت:کاری ک باهاش نکردیییییی؟
سو:ن
§لباستووو بپوشش جونگ سو بیا بیرون بات کار دارممم
لباسامو پوشیدمو حق حق گریه میکردم از خودم بدم میومدک یهو درو باز کردن همون مرده بود (دال )ک دستمو گرفتو برد همون جا(پیش جیان)و ب جیان سپرد ک نزاره دیگ من جایی برم
∆حالت خوبهه؟؟؟
+ا اره خوبم فقط میخوام بخوام ولی اون اقا ک الان رفت
∆دال؟
+اره اون چجوری فهمید من (حرفشو قطع کرد)
∆دیدم ک جونگ سو دیدت واسه همین بهش گفتم نکه من هرشب پیش دالم واسه همین بام خوب رفتار کردو چیزی بهم نمیگه الانم بایپ برم پیشش جای تو اونجاست بگیز بخواب ک فردا روز سختی داری (رفت)
۵.۰k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.