part (19) 🫂🖇🩺💊
part (19) 🫂🖇🩺💊
بورا:/
با چیزی که گفت خیلی ناراحت شدم
کوک:جین هیونگ حالش خیلی بده
بورا:چرا؟؟
کوک:یکی از دوستای جین هیونگ فوت شده خیلی با هم صمیمی بودن بخاطر همین اون خیلی ناراحته و اصلا حالش خوب نیس نمیدونیم چیکار کنیم
بورا:ادرس بده بیام
کوک:ولی...
بورا:گفتم ادرس
کوک:الان میفرستم فقط خواستی بیای مراقب باش
بورا:تو بفرست من هواسم هست
کوک:اوک..قط کرد
بورا:راه افتادم به سمت خوابگاه پسرا زنگ و زدم
داخل خوابگاه:/
شوگا:کیه؟؟
کوک:حتما بوراس
جیهوپ:چرا اومده؟؟
کوک:من بهش گفتم
جیمین:چرا بهش گتی اون خودش کلی کار داشت
کوک:خودش گفت نیاد منم بهش ادرس دادم تازی بیاد ببینه جین هیونگ چشه
کوک رفت درو باز کرد
بورا:سلام
کوک:سلام خوش اومدی
بورا:ممنون..جین اوپا کجاست؟؟
کوک:تو اتاقشه
بورا اومد به پسرا سلام کرد
بورا:من میتونم برم پیشش؟
ته:هیچکسو نمیزاره بره تو اتاقش
بورا:حالا من سعیمو میکنم
نامی:باشه برو
بورا:راستی کوک میتونی این دارو هارو برام بگیری بیاری؟؟
کوک:اینا چی هسستن؟؟
بورا:ارامبخشن شاید لازم شد
کوک:اوکی.. کوک رفت دارو هارو بگیره
بورا:رفتم پست در اتاقش
بورا:اوپا؟؟جین اوپا؟؟ میشه در و باز کنی؟؟
جین:ولم کن تنهام بزار
بورا:نمیخوای با هم حرف بزنیم؟؟
جین:ن نمیخوام ولم کن شما نمیفهمین
بورا:اوپا؟ میدونی ؟من تو بیمارستان هزار تا بیمار میبینم که حالشون خرابه وضعشونم بده اکثرا خوب میشن اما بعضی هاهم انگار دوست ندارن پیش ما بمونن ولی باید قوی بود نباید هودمونو ببازیم اگه اینطوری بود من الان هزار بار تودمو کشته بودم که چرا نمیتونم بیمارامو نجات بدم
ی دفه در اتاق باز شد انگار حرفای بورا رو جین تاثیر داشت
بورا:میتونم بیام تو؟؟
جین:عاره بیا
بورا:خوبی؟؟
جین:بنظرخودت چی؟؟
بورا:بنظر من استراحت کن خوب بشی
جین:نمیخوام فقط میخوام بمیرم(خدا نکنه)
بورا:چرا ؟؟میتونم بپرسن کسی که فوت کرده کیت بوده؟؟
جین:رفیقم بود از بچگی با هم بزرگ شده بودیم*بغضی بعد زد زیر گریه*
بورا:اروم باش بیا اینجا دراز بکش
بورا به جین کمک کرد که رو تخت دراز بکشه
بورا:نمیخوای برام بیشتد توضیح بدی،؟
جین با صدای گرفته گفت:اون..اون ..
کوک وارد اتاق شد دارو هارو داد به بورا و بورا بهش گفت که بره بیرون
....
بورا:/
با چیزی که گفت خیلی ناراحت شدم
کوک:جین هیونگ حالش خیلی بده
بورا:چرا؟؟
کوک:یکی از دوستای جین هیونگ فوت شده خیلی با هم صمیمی بودن بخاطر همین اون خیلی ناراحته و اصلا حالش خوب نیس نمیدونیم چیکار کنیم
بورا:ادرس بده بیام
کوک:ولی...
بورا:گفتم ادرس
کوک:الان میفرستم فقط خواستی بیای مراقب باش
بورا:تو بفرست من هواسم هست
کوک:اوک..قط کرد
بورا:راه افتادم به سمت خوابگاه پسرا زنگ و زدم
داخل خوابگاه:/
شوگا:کیه؟؟
کوک:حتما بوراس
جیهوپ:چرا اومده؟؟
کوک:من بهش گفتم
جیمین:چرا بهش گتی اون خودش کلی کار داشت
کوک:خودش گفت نیاد منم بهش ادرس دادم تازی بیاد ببینه جین هیونگ چشه
کوک رفت درو باز کرد
بورا:سلام
کوک:سلام خوش اومدی
بورا:ممنون..جین اوپا کجاست؟؟
کوک:تو اتاقشه
بورا اومد به پسرا سلام کرد
بورا:من میتونم برم پیشش؟
ته:هیچکسو نمیزاره بره تو اتاقش
بورا:حالا من سعیمو میکنم
نامی:باشه برو
بورا:راستی کوک میتونی این دارو هارو برام بگیری بیاری؟؟
کوک:اینا چی هسستن؟؟
بورا:ارامبخشن شاید لازم شد
کوک:اوکی.. کوک رفت دارو هارو بگیره
بورا:رفتم پست در اتاقش
بورا:اوپا؟؟جین اوپا؟؟ میشه در و باز کنی؟؟
جین:ولم کن تنهام بزار
بورا:نمیخوای با هم حرف بزنیم؟؟
جین:ن نمیخوام ولم کن شما نمیفهمین
بورا:اوپا؟ میدونی ؟من تو بیمارستان هزار تا بیمار میبینم که حالشون خرابه وضعشونم بده اکثرا خوب میشن اما بعضی هاهم انگار دوست ندارن پیش ما بمونن ولی باید قوی بود نباید هودمونو ببازیم اگه اینطوری بود من الان هزار بار تودمو کشته بودم که چرا نمیتونم بیمارامو نجات بدم
ی دفه در اتاق باز شد انگار حرفای بورا رو جین تاثیر داشت
بورا:میتونم بیام تو؟؟
جین:عاره بیا
بورا:خوبی؟؟
جین:بنظرخودت چی؟؟
بورا:بنظر من استراحت کن خوب بشی
جین:نمیخوام فقط میخوام بمیرم(خدا نکنه)
بورا:چرا ؟؟میتونم بپرسن کسی که فوت کرده کیت بوده؟؟
جین:رفیقم بود از بچگی با هم بزرگ شده بودیم*بغضی بعد زد زیر گریه*
بورا:اروم باش بیا اینجا دراز بکش
بورا به جین کمک کرد که رو تخت دراز بکشه
بورا:نمیخوای برام بیشتد توضیح بدی،؟
جین با صدای گرفته گفت:اون..اون ..
کوک وارد اتاق شد دارو هارو داد به بورا و بورا بهش گفت که بره بیرون
....
۵۹.۵k
۱۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.