زبان حال امیرالمؤمنین علی علیه السلام
زبان حال امیرالمؤمنین علی علیه السلام
چه کنم بی تو اگر زنده بمانم ، چه کنم
کاش می شد که در این شهر نمانم ، چه کنم
تا سحر خواب نداری و دعا گوی منی
شده بیماری تو قاتل جانم ، چه کنم
مَردم از گریه تو خسته ، تو از گریه من
اشک از دیده ز داغت نفشانم ، چه کنم
من که صدها گره کور به دستم وا شد
گِرِه ام روی گره خورده ندانم ، چه کنم
حاضرم جان بدهم چهره خود باز کنی
گرچه شرمنده از این روی نهانم ، چه کنم
تا مغیره رسد از راه حسن می لرزد
من به حال پسرم بس نگرانم ، چه کنم
گیرم از کوچه به یادت رفت و آمد نکنم
با در سوخته خانه ندانم، چه کنم
ای زمین خورده ، علی هست زمین خورده ی تو
بیش از این نیست به تن ، تاب و توانم ، چه کنم
به یقین حرف دلم بود که «انسانی» گفت:
«من زمین خورده ترین مرد زمانم ، چه کنم»
چه کنم بی تو اگر زنده بمانم ، چه کنم
کاش می شد که در این شهر نمانم ، چه کنم
تا سحر خواب نداری و دعا گوی منی
شده بیماری تو قاتل جانم ، چه کنم
مَردم از گریه تو خسته ، تو از گریه من
اشک از دیده ز داغت نفشانم ، چه کنم
من که صدها گره کور به دستم وا شد
گِرِه ام روی گره خورده ندانم ، چه کنم
حاضرم جان بدهم چهره خود باز کنی
گرچه شرمنده از این روی نهانم ، چه کنم
تا مغیره رسد از راه حسن می لرزد
من به حال پسرم بس نگرانم ، چه کنم
گیرم از کوچه به یادت رفت و آمد نکنم
با در سوخته خانه ندانم، چه کنم
ای زمین خورده ، علی هست زمین خورده ی تو
بیش از این نیست به تن ، تاب و توانم ، چه کنم
به یقین حرف دلم بود که «انسانی» گفت:
«من زمین خورده ترین مرد زمانم ، چه کنم»
۱.۹k
۰۲ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.