(تابلوی عقده ای )
(تابلوی عقده ای )
در پیراهن من
تن های بسیاری ست که هر روز
در خیابان های شما
تکرار می شود
هفت خطم
نستعلیقم
ثلثم
شکسته ام
من انحنای کمر تمامی شما هستم !
وخط دیگر آن اتوبوس
که هر روز از جاده ای می گذرد منم !
....
نه ! باید نقش دهانی را بازی کنم
که از حنجره هایی روشن برخاسته اند
( شما و خودم را دعوت می کنم به تقوا
و توصیه می کنم ... )
خفه شو با خودم هستم !
بگذار این نقش را به خدای خودم واگذار کنم !
بار الها
ریا کارم
و اگر کوسه نبودم
حتمن با ریش های انبوهی
نماینده ی چند میلیون خط خمیده بودم ! هستم !
پروردگارا
تنها تو می دانی که من نبوغ خودم بودم
اما نشد که در هیچ عکسی
با حروف درشت حرف بزنم
بوق خودم بودم !
و هر کس جلوی من بود
( نفتی نشی عمو ) !
اینگونه بود که من در وطنم
نقطه ی پر رنگی بودم
که هر روز رنگ پریده تر می شدم !
....
در دستان من همیشه خودکاری ست که
که انگشتان ماسیده بر جا می گذارد
و بر لبانم همیشه شعری
که کلمات حرامزاده در آستین دارد !
من پیامبری جوانم
که در تابلویی عقده یی
پیر شده ام !
در پیراهن من
تن های بسیاری ست که هر روز
در خیابان های شما
تکرار می شود
هفت خطم
نستعلیقم
ثلثم
شکسته ام
من انحنای کمر تمامی شما هستم !
وخط دیگر آن اتوبوس
که هر روز از جاده ای می گذرد منم !
....
نه ! باید نقش دهانی را بازی کنم
که از حنجره هایی روشن برخاسته اند
( شما و خودم را دعوت می کنم به تقوا
و توصیه می کنم ... )
خفه شو با خودم هستم !
بگذار این نقش را به خدای خودم واگذار کنم !
بار الها
ریا کارم
و اگر کوسه نبودم
حتمن با ریش های انبوهی
نماینده ی چند میلیون خط خمیده بودم ! هستم !
پروردگارا
تنها تو می دانی که من نبوغ خودم بودم
اما نشد که در هیچ عکسی
با حروف درشت حرف بزنم
بوق خودم بودم !
و هر کس جلوی من بود
( نفتی نشی عمو ) !
اینگونه بود که من در وطنم
نقطه ی پر رنگی بودم
که هر روز رنگ پریده تر می شدم !
....
در دستان من همیشه خودکاری ست که
که انگشتان ماسیده بر جا می گذارد
و بر لبانم همیشه شعری
که کلمات حرامزاده در آستین دارد !
من پیامبری جوانم
که در تابلویی عقده یی
پیر شده ام !
۱۷.۳k
۲۰ مهر ۱۳۹۸