بچه ک بودم یه عروسک داشدم عاشقش بودم

بچه ک بودم یه عروسک داشدم عاشقش بودم...
یه روز تو خیابون عروسکم از دستم افتاد و یه دختر بچه ی دیگه اونو برداشت بوسش کرد و بهش گف مامانت مواظب تو نبود؟چرا تو رو انداخت زمین؟
من خواستم عروسکمو ازش بگیرم ولی اون بهم ندادش:(
مامانامون وقتی این صحنه رو دیدن تصمیم گرفدن بقیه راهو با هم باشیم تا شاید اون دختر عروسکمو برگردونه ۱ساعت تو خیابون گشتیم ولی اون دختر عروسکمو بر نگردوند...
آخرش مادر اون دختر گفت میشه پول این عروسکو بگیریدو عروسکوُ به دختر من بدین مامان منم منو بوسید و گفت نه خانم دختر من عروسکشو هدیه داد به دختر شما...
ولی اونا هیچوقت نفهمیدن من به عروسکم وابسته بودم و دوسش داشتم;)
من فقط یه لحظه حواسم نبود و عروسکم از دستم افتاد و بجای خودم یکی دیگه بلندش کرد;)
#مراقب‌عروسکاتون_باشید:):purple_heart:
#luhan_me
دیدگاه ها (۱۲)

سلامنمیدونم وقتی داری اینو میخونیرابطمون چطوریهشاید خیلی وقت...

شاید دخترا عروسک باشن بتونی باعاشون بازی کنی ولی یهو دیدی یک...

میدونی چیه:)؟اره من حصودم:) اخلاقم بده زیاد گیر میدم:) ولی خ...

قهقه میتونه دردناک باشه عزیزم...زمانی که برعکس بنویسیش یه صد...

دیدار اول ..

ات تو باتلاق ذهنی گیر کرده بود این اتفاق برای نمونه ۰۰۹ خیلی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط