رفته بودی اما صدایت در هوا شناور مانده بود،
رفته بودی اما صدایت در هوا شناور مانده بود،
چسبیده به کلماتی که حرفبهحرف چون چراغهای رنگیِ روشنماندۀ ریسههای پس از جشن،
در حياط خانۀ خالی جا مانده باشند،
فراموش شده باشند.
دهانم را باز کردم.
میخواستم یک تکه از آن هوا را گاز بزنم،
ببلعم،
و برای همیشه یک گوشه از ریههایم پنهان کنم.
بعد هربار که دلتنگت شدم،
چشمهایم را ببندم و با بازدمهای عمیق،
ساعتهای لعنتیِ روزهای شلوغِ کاری را تبدیل کنم
به همان غروب گمشده در اوایل پاییز.
#لیلا_کردبچه
#به_وقت_دلتنگی
کاش بودی😔
چسبیده به کلماتی که حرفبهحرف چون چراغهای رنگیِ روشنماندۀ ریسههای پس از جشن،
در حياط خانۀ خالی جا مانده باشند،
فراموش شده باشند.
دهانم را باز کردم.
میخواستم یک تکه از آن هوا را گاز بزنم،
ببلعم،
و برای همیشه یک گوشه از ریههایم پنهان کنم.
بعد هربار که دلتنگت شدم،
چشمهایم را ببندم و با بازدمهای عمیق،
ساعتهای لعنتیِ روزهای شلوغِ کاری را تبدیل کنم
به همان غروب گمشده در اوایل پاییز.
#لیلا_کردبچه
#به_وقت_دلتنگی
کاش بودی😔
۵.۶k
۲۵ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.