فیک:꧂مُعلمِ خَشنِ مَن꧁
فیک:꧂مُعلمِ خَشنِ مَن꧁
پارت: ⁵
تهیونگ چونه ی ا.ا رو گرفت و ذوی لبش ی بوسه ی ارومی زد ازش جدا. شد
ته:فردا بهترین روزمونه بیب
ا.ت: خوب فردا قراره عروسی کنیم
ته: اره
ا.ت: یعنی دیگه برا تو میشم
ته: اره
'فردا'
روز عروسی بود ا.ت خیلی زیبا شده بود ا.ت. توی اتاق تالار بود منتظر بود تهیونگ بیاد تمام دوتای تهیونگ و. جین امدع بودن ا.ت یکم معذب بود چون رسمه که جلو همه از هم ل*ب بگ*یرن عروس دوماد
ا.ت: وای استرس دارم
دوست ا.ت: عهه ا.ت اروم بود الان ته میاد
ا.ت: اخه چطوری
خودشو باد زد
یهو تهیونگ باکت و شلوار خیلی شیک وارد اتاق شد
ا.ت غرق نگاهش شد و همچنین ته از زیبایی ا.ت چشماش برق زد
ا.ت: س.. سلام ته
ته: سلام ا.تم
تهیونگ رفت جلوی ا.ت زانو زد و دستشو گرفت و بوسید دستشو
ته: بانوی من چه زیبا شده
ا.ت: توعم همینطور مستر
دوست ا.ت: بهتره من برم
خندید و رفت
' نیم ساعت بعد'
ا.ت با جین وارد سالن تالار شد
همه با واردن شدنشو به تالا تشویقشون کردن تهیونگ پاشد وایستا تا جین با ا.ت بیاد صمت
بنخره جین ا.ت رو اوردن پیش ته
ته: میتونید دست همسرمو بدید به من
جین: حتما ته بفرما
ته: ممنون
ته دست ا.ت رو گرفت که یهو همه گفتن: بب*وس*ش ب*بوس*ش بب*وس*ش ب*بوس*ش
ا.ت تعجب کرد تهیونگ لخندی زد و ل*باش رو نزدیک ل*ب های ا.ت کرد و. گذاشتش رو ل*بای ا.ت
........................................................
' ⁵روز بعد'
ا.ت داشت ناهار درست میکرد که ته از سر کار امد
ته: من برگشتم بیب
ا.ت: خوش امدی ته
ته: تنکس بیب
از عقب ا.ت رو بغل کرد
ته: عومم بیبی چی درست کرده به به چ بو ای
ا.ت: دوبوکی درست کردم
ته: به به
ا.ت: بشین تا بیارم بخوریم
ته: چشم
ته نشصت رو صندلی و ا.ت هم میز رو چید و غذا رو اورد. و کشید. و داد به ته که بخورتش
ته کمی خورد ازش
ته: به به چ خوبهه
ا.ت: واقعا
ته: اره بیب فقط شب اماده باش میریم مهمونی که دوستامو بابات هم هس
ا.ت: عه باش فقط ته من از صبحه حال ندارم
ته: قرصی چیزی نندازی ها. خوب میشی
فهمید بار*داره-
ا.ت: باشه
'بعد ناهار
ته: بیب برو اماده شو قبل غروب باید اونجا باشیم
ا.ت: چشمم رفتم اماده شم ددی
ته: افذین جیگرم برو من اینارو جم میکنم
ا.ت: مرسی ددی
لپ تهیونگ رو بوس کرد و رفت بالا تا امادع شه
'نیم ساعت بعد'
ا.ت: ددی چطورم؟
ته: واو ا.ت چ زیبا شدی
ا.ت: مرسی ددی برو توعم حاضر شو تا من کفشامو بپوشم
(جانشد ادامه اشو پست بعد بخون)
پارت: ⁵
تهیونگ چونه ی ا.ا رو گرفت و ذوی لبش ی بوسه ی ارومی زد ازش جدا. شد
ته:فردا بهترین روزمونه بیب
ا.ت: خوب فردا قراره عروسی کنیم
ته: اره
ا.ت: یعنی دیگه برا تو میشم
ته: اره
'فردا'
روز عروسی بود ا.ت خیلی زیبا شده بود ا.ت. توی اتاق تالار بود منتظر بود تهیونگ بیاد تمام دوتای تهیونگ و. جین امدع بودن ا.ت یکم معذب بود چون رسمه که جلو همه از هم ل*ب بگ*یرن عروس دوماد
ا.ت: وای استرس دارم
دوست ا.ت: عهه ا.ت اروم بود الان ته میاد
ا.ت: اخه چطوری
خودشو باد زد
یهو تهیونگ باکت و شلوار خیلی شیک وارد اتاق شد
ا.ت غرق نگاهش شد و همچنین ته از زیبایی ا.ت چشماش برق زد
ا.ت: س.. سلام ته
ته: سلام ا.تم
تهیونگ رفت جلوی ا.ت زانو زد و دستشو گرفت و بوسید دستشو
ته: بانوی من چه زیبا شده
ا.ت: توعم همینطور مستر
دوست ا.ت: بهتره من برم
خندید و رفت
' نیم ساعت بعد'
ا.ت با جین وارد سالن تالار شد
همه با واردن شدنشو به تالا تشویقشون کردن تهیونگ پاشد وایستا تا جین با ا.ت بیاد صمت
بنخره جین ا.ت رو اوردن پیش ته
ته: میتونید دست همسرمو بدید به من
جین: حتما ته بفرما
ته: ممنون
ته دست ا.ت رو گرفت که یهو همه گفتن: بب*وس*ش ب*بوس*ش بب*وس*ش ب*بوس*ش
ا.ت تعجب کرد تهیونگ لخندی زد و ل*باش رو نزدیک ل*ب های ا.ت کرد و. گذاشتش رو ل*بای ا.ت
........................................................
' ⁵روز بعد'
ا.ت داشت ناهار درست میکرد که ته از سر کار امد
ته: من برگشتم بیب
ا.ت: خوش امدی ته
ته: تنکس بیب
از عقب ا.ت رو بغل کرد
ته: عومم بیبی چی درست کرده به به چ بو ای
ا.ت: دوبوکی درست کردم
ته: به به
ا.ت: بشین تا بیارم بخوریم
ته: چشم
ته نشصت رو صندلی و ا.ت هم میز رو چید و غذا رو اورد. و کشید. و داد به ته که بخورتش
ته کمی خورد ازش
ته: به به چ خوبهه
ا.ت: واقعا
ته: اره بیب فقط شب اماده باش میریم مهمونی که دوستامو بابات هم هس
ا.ت: عه باش فقط ته من از صبحه حال ندارم
ته: قرصی چیزی نندازی ها. خوب میشی
فهمید بار*داره-
ا.ت: باشه
'بعد ناهار
ته: بیب برو اماده شو قبل غروب باید اونجا باشیم
ا.ت: چشمم رفتم اماده شم ددی
ته: افذین جیگرم برو من اینارو جم میکنم
ا.ت: مرسی ددی
لپ تهیونگ رو بوس کرد و رفت بالا تا امادع شه
'نیم ساعت بعد'
ا.ت: ددی چطورم؟
ته: واو ا.ت چ زیبا شدی
ا.ت: مرسی ددی برو توعم حاضر شو تا من کفشامو بپوشم
(جانشد ادامه اشو پست بعد بخون)
۲۵.۹k
۰۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.