ا.ت: مرسی ددی برو توعم حاضر شو تا من کفشامو بپوشم
ا.ت: مرسی ددی برو توعم حاضر شو تا من کفشامو بپوشم
ته: چشم بیبی
ته رفت بالا و اماده شد و امد کفشاشو پوشید
ته: بریم بیب
ا.ت: بریم
سوار ماشین شدن و بعد ¹⁵دقیقه رسیدن
تهیونگ پیادع شد و در رو برای ا.ت باز کرد
ا.ت: ممنون ته
ته: خاهش میکنم
رفتن داخل
'نیم ساعت بعد'
همه چی سر صفره بودن همه منتظر بودن تا غذا رو بیارن و بعدش میل کنن
بنخره غذا رو اورد ا.ت حال نداشت و از لوی غذا ک میومد. حالت تعو میگیرفت
یهو حالش بد شد بلند شد بدو بدو رفت دست شوییی و بالا اورد
ته در زد
ته: خوبی ا.ت
نگران.......
#ادامه_دارد
𝑻𝘢𝘦𝘩𝘺𝘶𝘯𝘨/𝑩𝒕𝒔
[ཻ҈(🍷)🕸̶͟▅̽̽▂
ته: چشم بیبی
ته رفت بالا و اماده شد و امد کفشاشو پوشید
ته: بریم بیب
ا.ت: بریم
سوار ماشین شدن و بعد ¹⁵دقیقه رسیدن
تهیونگ پیادع شد و در رو برای ا.ت باز کرد
ا.ت: ممنون ته
ته: خاهش میکنم
رفتن داخل
'نیم ساعت بعد'
همه چی سر صفره بودن همه منتظر بودن تا غذا رو بیارن و بعدش میل کنن
بنخره غذا رو اورد ا.ت حال نداشت و از لوی غذا ک میومد. حالت تعو میگیرفت
یهو حالش بد شد بلند شد بدو بدو رفت دست شوییی و بالا اورد
ته در زد
ته: خوبی ا.ت
نگران.......
#ادامه_دارد
𝑻𝘢𝘦𝘩𝘺𝘶𝘯𝘨/𝑩𝒕𝒔
[ཻ҈(🍷)🕸̶͟▅̽̽▂
۳۲.۳k
۰۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.