زخم کهنه فصل دوم
زخم کهنه فصل دوم )
پارت ۵۳
ده سال بعد
زمان حال در از درد و اندوه فراوان از دلتنگی و زجر کشیدن
آقای کیم : انگار برگشتی
تهیونگ نیشخند کمرنگی زد. در واقع اگر کیم زنگ نمیزد و تهدیدش نمیکرد اصلا قرار نبود اونجا باشه ، توی اون
عمارت کوفتی !
فکر
کنم اونقدر بزرگ شدم که بخوام مستقل باشم !
مستقل ؟ توی هتل ؟
دندونهاش روی هم فشرده شدند باز براش جاسوس
گذاشته
بود
؟
هر گوری! مهمه ؟
کیم پوزخند زد: آمریکا وقیحت کرده یا جانگمی ؟ بگو که دوست دخترت
در جریان باشم .
میخوای اینو هم مثل قبلی بکشی ؟ البته فکر نکنم بتونی معشوقه ات ناراحت نمیشه که دخترشو بکشی ؟
برق چشمهای کیم یکدفعه زیادی عصبانی بنظر میرسید.انگار این موضوع تونسته بود بالآخره حرصشو درآره!
بازی رو شروع نکم کیم تهیونگ خودت میدونی که : خیلی چیزها برای از دست دادن داری و من میتونم تک تکشونو ازت بگیرم مثل پسر خوب برگرد به خونه و برای پروژه ی جدید آماده شو قراره پول خوبی به چنگمون
بیاد !
بیاد !
:
تهیونگ خندید دستش رو توی جیبش کرد و گفت دو تهیونگ هستم ! دیگه نه سومینی وجود داره و نه بکهیون . جانگمی هم لقمه ایه که خودت برام پیچیدی فکر میکنم هنوز اونقدر برات نفع داشته باشه که نگهش داری . پس ، اتفاقا من چیزی برای از دست دادن ندارم هر جور دوست داری بازی کن .
و پشتش رو بهش کرد و رفت بودن توی این عمارت بهش حس خفگی میداد. اینکه پدرش تونسته بود ده سال پیش با کشتن سومین و گروگان گرفتن بکهیون از چنگ پلیسها
فرار کنه و بعدش هم با پول هنگفتی که رشوه داده بود موفق شده بود جرائمش رو پاک کنه و حالا دوباره بدون هیچ سابقه ای با آرامش توی همین عمارت زندگی کنه باعث
های خفنا کای امشب پیش شماست
پارت ۵۳
ده سال بعد
زمان حال در از درد و اندوه فراوان از دلتنگی و زجر کشیدن
آقای کیم : انگار برگشتی
تهیونگ نیشخند کمرنگی زد. در واقع اگر کیم زنگ نمیزد و تهدیدش نمیکرد اصلا قرار نبود اونجا باشه ، توی اون
عمارت کوفتی !
فکر
کنم اونقدر بزرگ شدم که بخوام مستقل باشم !
مستقل ؟ توی هتل ؟
دندونهاش روی هم فشرده شدند باز براش جاسوس
گذاشته
بود
؟
هر گوری! مهمه ؟
کیم پوزخند زد: آمریکا وقیحت کرده یا جانگمی ؟ بگو که دوست دخترت
در جریان باشم .
میخوای اینو هم مثل قبلی بکشی ؟ البته فکر نکنم بتونی معشوقه ات ناراحت نمیشه که دخترشو بکشی ؟
برق چشمهای کیم یکدفعه زیادی عصبانی بنظر میرسید.انگار این موضوع تونسته بود بالآخره حرصشو درآره!
بازی رو شروع نکم کیم تهیونگ خودت میدونی که : خیلی چیزها برای از دست دادن داری و من میتونم تک تکشونو ازت بگیرم مثل پسر خوب برگرد به خونه و برای پروژه ی جدید آماده شو قراره پول خوبی به چنگمون
بیاد !
بیاد !
:
تهیونگ خندید دستش رو توی جیبش کرد و گفت دو تهیونگ هستم ! دیگه نه سومینی وجود داره و نه بکهیون . جانگمی هم لقمه ایه که خودت برام پیچیدی فکر میکنم هنوز اونقدر برات نفع داشته باشه که نگهش داری . پس ، اتفاقا من چیزی برای از دست دادن ندارم هر جور دوست داری بازی کن .
و پشتش رو بهش کرد و رفت بودن توی این عمارت بهش حس خفگی میداد. اینکه پدرش تونسته بود ده سال پیش با کشتن سومین و گروگان گرفتن بکهیون از چنگ پلیسها
فرار کنه و بعدش هم با پول هنگفتی که رشوه داده بود موفق شده بود جرائمش رو پاک کنه و حالا دوباره بدون هیچ سابقه ای با آرامش توی همین عمارت زندگی کنه باعث
های خفنا کای امشب پیش شماست
- ۲.۷k
- ۰۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط