زخم کهنه
زخم کهنه )
پارت ۷۹
تهیونگ بلند شد و از اتاق بیرون اومد . چند تا نفس عمیق کشید و منتظر موند تا جین ری بیاد.
رئیس چی رو یادش نمی آد ؟
جین ری کنجکاو پرسید و تهیونگ پوزخند زد: اگه یادش نمی آد یادآوریش کلا بی فایده است . چشم بند رو بده
میخوام برم.
جین ری که جوابش رو نگرفته بود اخم کرد و چشم بند رو گذاشت کف دستش: هر وقت که نظرت عوض شد بهم
زنگ بزن. فکر نکن زود بیخیال میشم
چشم بندش رو زد و خندید: رئیست هر لحظه آماده ست تا ماشه رو روی سر من بکشه
اونی فقط زیاد هارت و پورت میکنه. نمیشناسیش که
اینطوری میگی
وو
.......
آره ؛ واقعا دیگه نمیشناسمش ....
بهرحال حالا اینجا نشسته بود و خیلی عمیق روی منو تمرکز کرده بود و جانگمی به این فکر افتاده بود که نکنه مرد روبروش داره منو رو حفظ میکنه ؟!
_ انتخاب کردی ؟
بالآخره آروم پرسید و تهیونگ عینک رو روی بینیش هل
داد: این چطوره ؟
حوصله نداشت از روی اسم عجیب و غریب
ایتالیاییش بخونه
جانگمی چند ثانیه نگاهش کرد و گفت : این دسره !
چشمهای کیونگسو درشت شد : اوه . خب برای دسر
منظورم بود .
جانگمی لبخند شیرینی زد و گفت : منطقیه . ولی توش توت فرنگی داره! مگه به توت فرنگی حساسیت
نداشتی ؟
لعنت خدا به همه ی توت فرنگی های دنیا;
تهیونگ توی دلش گفت و دوباره عینکش رو صاف کرد. اولین پیتزای دم دستش رو انتخاب کرد و منو رو تقریبا
انداخت توی بغل جانگمی !
دخترک به احمق بودنش خندید و به گارسون سفارش داد .دخترک به احمق بودنش خندید و به گارسون سفارش داد چند دقیقه ای بینشون سکوت بود و بالاخره جانگمی
گفت : دارم میترکم اوپا !
دستشویی داری ؟
تهیونگ خیلی جدی پرسید و جانگمی پوکر شد : نه
پارت ۷۹
تهیونگ بلند شد و از اتاق بیرون اومد . چند تا نفس عمیق کشید و منتظر موند تا جین ری بیاد.
رئیس چی رو یادش نمی آد ؟
جین ری کنجکاو پرسید و تهیونگ پوزخند زد: اگه یادش نمی آد یادآوریش کلا بی فایده است . چشم بند رو بده
میخوام برم.
جین ری که جوابش رو نگرفته بود اخم کرد و چشم بند رو گذاشت کف دستش: هر وقت که نظرت عوض شد بهم
زنگ بزن. فکر نکن زود بیخیال میشم
چشم بندش رو زد و خندید: رئیست هر لحظه آماده ست تا ماشه رو روی سر من بکشه
اونی فقط زیاد هارت و پورت میکنه. نمیشناسیش که
اینطوری میگی
وو
.......
آره ؛ واقعا دیگه نمیشناسمش ....
بهرحال حالا اینجا نشسته بود و خیلی عمیق روی منو تمرکز کرده بود و جانگمی به این فکر افتاده بود که نکنه مرد روبروش داره منو رو حفظ میکنه ؟!
_ انتخاب کردی ؟
بالآخره آروم پرسید و تهیونگ عینک رو روی بینیش هل
داد: این چطوره ؟
حوصله نداشت از روی اسم عجیب و غریب
ایتالیاییش بخونه
جانگمی چند ثانیه نگاهش کرد و گفت : این دسره !
چشمهای کیونگسو درشت شد : اوه . خب برای دسر
منظورم بود .
جانگمی لبخند شیرینی زد و گفت : منطقیه . ولی توش توت فرنگی داره! مگه به توت فرنگی حساسیت
نداشتی ؟
لعنت خدا به همه ی توت فرنگی های دنیا;
تهیونگ توی دلش گفت و دوباره عینکش رو صاف کرد. اولین پیتزای دم دستش رو انتخاب کرد و منو رو تقریبا
انداخت توی بغل جانگمی !
دخترک به احمق بودنش خندید و به گارسون سفارش داد .دخترک به احمق بودنش خندید و به گارسون سفارش داد چند دقیقه ای بینشون سکوت بود و بالاخره جانگمی
گفت : دارم میترکم اوپا !
دستشویی داری ؟
تهیونگ خیلی جدی پرسید و جانگمی پوکر شد : نه
- ۴.۴k
- ۱۵ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط