خون
خون
پارت آخر
ن ن: خب باید چیکار کنیم
ج ن: (براشون توضیح میده)
توضیح جیمین :
ببینید من یه گربه می خرم
جین هیونگ تو غذا درست کن
نامجون هیونگ تو کتاب بده
کوک تو شیر موز بده
جیهوپ هیونگ تو خونه رو تمیز کن و درستش کن با خدمتکارا
ته تو هم کمک من میکنی
فهمیدین
نامجون و کوک : ما نمیخوای کتاب/شیرموز بدیم
ج ن : به خاطر من
ن ن ک ک : باش
ات ویو:
با لینا کلی خوش گذروندیم بعد رفتیم
که غذا بخوریم (لینا میدونه چون جیهوپ بهش گفته) یهو در زنگ خورد
دینگ دینگ(مثلا زنگ خورد)
لینا رفت درو باز کرد جیمین بود
ج ن: لینا بهش گفتی (آروم )
ل ا : نه
ج ن: عیب نداره
ات : هی لینا تو با این عوضی چرا حرف میزنی
(مامان بابای ات میدونن و رفتن بیرون همه میدونن به جزء ات )
جیمین یه آمپول کرد توی گردنه ات و ات بیهوش شد جیمین ات رو بغل کرد و برد
خونه
پرش زمانی به نیم ساعت بعد
ات بیدار شد و دید یه جایی هست که تمیز و مرتب شده بود و یه کیک اونجا بود همین
جوری هنگ کرده بود که یهو یه گربه اومد پیشش و ات ذوق کرد و بغل کرد همین که بغلش کرد همه هورا گفتن و جیمین اومد یه حلقه در آورد و از ات خواستگاری کرد
و تمام
پارت آخر
ن ن: خب باید چیکار کنیم
ج ن: (براشون توضیح میده)
توضیح جیمین :
ببینید من یه گربه می خرم
جین هیونگ تو غذا درست کن
نامجون هیونگ تو کتاب بده
کوک تو شیر موز بده
جیهوپ هیونگ تو خونه رو تمیز کن و درستش کن با خدمتکارا
ته تو هم کمک من میکنی
فهمیدین
نامجون و کوک : ما نمیخوای کتاب/شیرموز بدیم
ج ن : به خاطر من
ن ن ک ک : باش
ات ویو:
با لینا کلی خوش گذروندیم بعد رفتیم
که غذا بخوریم (لینا میدونه چون جیهوپ بهش گفته) یهو در زنگ خورد
دینگ دینگ(مثلا زنگ خورد)
لینا رفت درو باز کرد جیمین بود
ج ن: لینا بهش گفتی (آروم )
ل ا : نه
ج ن: عیب نداره
ات : هی لینا تو با این عوضی چرا حرف میزنی
(مامان بابای ات میدونن و رفتن بیرون همه میدونن به جزء ات )
جیمین یه آمپول کرد توی گردنه ات و ات بیهوش شد جیمین ات رو بغل کرد و برد
خونه
پرش زمانی به نیم ساعت بعد
ات بیدار شد و دید یه جایی هست که تمیز و مرتب شده بود و یه کیک اونجا بود همین
جوری هنگ کرده بود که یهو یه گربه اومد پیشش و ات ذوق کرد و بغل کرد همین که بغلش کرد همه هورا گفتن و جیمین اومد یه حلقه در آورد و از ات خواستگاری کرد
و تمام
۱۱.۰k
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.