💕
💕
من نمیدانم با تو تا کجا میتوان خوشبخت بود
راستش من اصلا مطمئن نیستم خوشبختی همین چیزی باشد که در کنار تو تجربه میکنم
من فقط میدانم کنار تو بودن یک چیزی دارد که هیچ چیز در دنیا مانندش نیست
تنها میتوانم به خودم قول دهم که تا همیشهی خدا چای تلخ کنار تو بچسبد،
لقمههای نان و پنیر کنار تو مزهی چلوکبابهای آنسرِ شهر را بدهد،
قدم قدم گز کردنِ شهر کنار تو از هزار هزار سفرِ دوردستها بیشتر بچسبد
میتوانم مطمئن باشم که پاییز در کنارِ تو بهترین فصل خواهد بود
اصلا میتوانم از حالا تا قیامت چشمهایم را راحت روی هم بگذارم و بدانم هیچ دستی گرمای دستهای تو را ندارد
و بدانم چیزی که برای من شیرینترین حس دنیاست تنها در دست های توست
و مطمئن باشم که تو با خودت چیزی شبیه خوشبختی داری...
من نمیدانم با تو تا کجا میتوان خوشبخت بود
راستش من اصلا مطمئن نیستم خوشبختی همین چیزی باشد که در کنار تو تجربه میکنم
من فقط میدانم کنار تو بودن یک چیزی دارد که هیچ چیز در دنیا مانندش نیست
تنها میتوانم به خودم قول دهم که تا همیشهی خدا چای تلخ کنار تو بچسبد،
لقمههای نان و پنیر کنار تو مزهی چلوکبابهای آنسرِ شهر را بدهد،
قدم قدم گز کردنِ شهر کنار تو از هزار هزار سفرِ دوردستها بیشتر بچسبد
میتوانم مطمئن باشم که پاییز در کنارِ تو بهترین فصل خواهد بود
اصلا میتوانم از حالا تا قیامت چشمهایم را راحت روی هم بگذارم و بدانم هیچ دستی گرمای دستهای تو را ندارد
و بدانم چیزی که برای من شیرینترین حس دنیاست تنها در دست های توست
و مطمئن باشم که تو با خودت چیزی شبیه خوشبختی داری...
۱.۰k
۱۷ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.