شده باران بزند بر بدن پنجره ات

شده باران بزند بر بدن پنجره ات
ناگهان بغض بیفتد به تن حنجره ات.....🙂🦋🖤
دیدگاه ها (۰)

-یه‌شبایی تو زندگی آدمیزاد هست که بعد از ساعت‌ها فکر و خیال،...

شب همه‌ی ما یکی بود، اما‌ تاریکی‌هایمان فرق داشت.(:

-مانند صدای باران بود.حرفی نمی‌زد، ولی تاثیرش را می‌گذاشت.-

اگر آنسویِ پنجره نشسته‌ای و صدای باران قرارِ دلت را ربوده ر...

از تو چیز زیادی نمی خواهم...تنها قطعه ای از شرجیِ حنجره ات ر...

---### 💔 پارت چهاردهم: ات هنوز در آغوش جیمین بود. دست‌هایش م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط