شب همهی ما یکی بود اما تاریکیهایمان فرق داشت

شب همه‌ی ما یکی بود، اما‌ تاریکی‌هایمان فرق داشت.
(:
دیدگاه ها (۰)

شده باران بزند بر بدن پنجره اتناگهان بغض بیفتد به تن حنجره ا...

-یه‌شبایی تو زندگی آدمیزاد هست که بعد از ساعت‌ها فکر و خیال،...

-مانند صدای باران بود.حرفی نمی‌زد، ولی تاثیرش را می‌گذاشت.-

ولی من چرا کابوس نمیبینم😐قبلا که شب تو تاریکی نگاه میکردم حس...

تو یکی فرق داری..

تاریکی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط