انتقام عاشقانه پارت

انتقام عاشقانه پارت ۵
تو خواب ناز بودم که در اتاقم رو زدند،بدون اینکه بلند شدم با صدای خوابالو گفتم:
-بلعععععع
جی بی+صبا بیدار شو باید بریم کمپانی
-تو برو منم الان میام
و دوباره گرفتم خوابیدمنمیدونم چقدر گذشت که ایندفعه یکی با ضرب به در کوبید
بم بم+صبا بیدار شو صبا بیدار شو
-کوفت بیدار شو اگه گذاشتی بخوابم(این تیکه رو به فارسی گفتم چون وقتی کسی مزاحم خوابمم بشه به هر زبانی که بلدم بش فحش میدم)
چون دیگه خوابم نمیبرد بلند شدم بدون اینکه لباسم رو عوض کنم از اتاق اومدم بیرون و رفتم دستشویی دست و صورتم رو شستم و بعدش رفتم طبقه پایین توی آشپزخونه و رو به همه سلام کردم که جوابم رو دادند و رفتم کنار بم بم و مارک نشستم
بم بم+صبا اومدم بیدارت کنم چی میگفتی انگار به یع زبان دیگه بود
-آها اونو میگی به فارسی گفتم
بم بم+چی میگفتی
-بت فحش دادم
بم بم+چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
-چون نزاشتی بخوابم
بمبم+چقدر میخواستی بخوابی ساعت هشته
-من هر روز تا ساعت یک بعد از ظهر میخوابم
همه با هم گفتند:
+چیییییییییی؟؟؟؟؟؟
-مگه چیز غیر عادیه من که خوبم یکبار دوستم یک روز کامل خوابید
بمبم+مگه خرس قطبیه؟؟؟؟
-هییییییی به دوستم توهین نکن که بد میبینی
بم بم+دلم میخواد میگم
دستش رو پیچوندم و گفتم
-بگو ببخشید دیگه توهین نمیکنم
بم بم+امکان نداره
-باش خودت خواستی
دستش رو محکم تر پیچوندم که گفت
بم بم+غلط کردم دستمو ول کن
-اول بگو تا دستت رو ول کنم
بم بم-باشه باشه ببخشید دیگه به دوستت توهین نمیکنم
دستش رو ول کردم
-آفرین حالا شد
بم بم+حسابتو میرسم
اومد منو بگیره که جیغ زدم و فرار کردم سمت طبقه بالا نگاه کردم دیدم داره میاد دنبالم
بم بم+خودت با زبون خوش بیا
زبونمو براش در آوردم و گفتم
-هههههههه زرنگی فک کردی من خنگم خنگ خودتی
بعدشتم رفتم تو اتاقمو در رو قفل کردم و رفتم تا حاضر شم
*جی بی*
وای چقد این دختر شیطونه تا حالا فکر میکردم کسی شرّ تر از بم بم وجود نداره اما با دیدن شیطنت های صبا حرفم رو پس گرفتم.داشتم همینجوری با خودم حرف میزدم که از پله های اومد پایین،یک شلوارک مشکی تا روی زانو و یک تاپ سفید که از پشت تمومش رو پوشونده بود اما از جلو کوتاه و تا بالا ناف بود پوشیده بود و یک کیف دستی کوچیک هم انداخته بود روی شونش اومد طرفم و گفت:
+من حاضرم کی میریم کمپانی؟؟؟؟
-همه توی ون تو پارکینگند تو هم برو من باید چیزی رو بردارم کارم که تموم شد میام
+باش پس من رفتم
*صبا*
رفتم تو پارکینگ و سوار ون شدم چون میترسیدم بم بم بخواد تلافی صبح رو در بیاره کنار مارک نشستم
- ببخشید اینجا نشستم
مارک+نه اشکالی نداره
لبخندی زدم و گفتم
-ممنون
حرفم که تموم شد یکی آروم زد روی شونم برگشتم که دیدم یونگجه ست
یونگجه+میگم تو که کنار بم بم بودی همیشه چرا الان اومدی اینجا نشستی؟؟؟؟
-اومممممم خوب بگم نمیخندی بهم
یونگجه+نه بگو
-باش میگم میترسم بم بم بخواد تلافی کاری که کردم رو تلافی کنه
تا اینو گفتم یونگجه و مارک ترکیدند
-هییییی مگه قرار نبود نخندی؟؟؟؟؟
یونگجه در حالی که از خنده نفس نفس میزد گفت
یونگجه+مگه مجبوری کاری کنی که بعدش بترسی
-دو تا دلیل دارم دلیل اولم اینکه بم بم به دوستم گفت خرس قطبی در صورتی که هانیا فقط ۵۰ کیلوئه دلیل دوم هم اینکه اگه از هانیا طرفداری نمیکردم و بعدا می فهمید سرم رو از بدنم جدا میکرد
داشتم حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد به صفحش نگاه کردم و گفتم
-بفرما انگار بو میکشه تا اسمش رو بردم زنگ زد ببخشید باید جواب بدم وگرنه منو میکشه
-الو جانم......
(اینم از پارت ۵ ببخشید دیر آپ کردم قول میدم جبران کنم،پارت دیگه رو هم دو سه ساعت دیگه میزارم،لایک و نظر فراموش نشه)