عشق غیر منتظره
عشق غیر منتظره
P.r:«³»
ویو جیمین« می خواستم لباسم رو عوض کنم ک متوجه شدم جین با کفگیر جلوی در ایستاده یه لحظه سکته رو زدم
جیمین: چیشده چرا اینجایی؟
جین: هیچی نشده ک چرا در کردی سیب زمینی و پیاز و گوجه گرفتی؟
جیمین: نه تو ک نگفته بودی بگیرم
جین: بچه ها امشب شام نداریم جیمین هیچی نگرفته بیاد با داد*
کوک: هیونگ نههههههه من دارم میمیرم از گشنگی
جین: ب من ربطی نداره یقه جیمین رو بگیرین
نامجون: نمیشه به تخم مرغی چیزی درست کنی؟
جین: این و ک دیگه همه می تونن درست کنن خودتون بپزین
نامجون: هیونگ نمیشه
جین: میشه چرا نشه؟
نامجون: من یکی ک نمیپزم آبروم میره
جین: الان فهمیدم چی میگی...
نامجون: ب روم نیارررر
جین: عیش
جیمین: هیونگ از اتاق نمیری بیرون نه؟
جین: ها رفتم بای
جیمین: خدایا ب دادم برس...
در کمد رو باز کردم یکی از لباس راحتی هام رو برداشتم و پوشدمش و رفتم بیرون از اتاق
جین: پاشو بیا شام درست کن
جیمین: یاااا هیونگگگ
جین: ب من چ هیچی نخریدی
حالا هم شام شب با توعه
جیمین: باشه
رفتم و رامیون براشون درست کردم تا بخورن و بعد خودم رفتم تا بخوابم
"فردا صبح"
ویو هایون« با صدای پارس چیکا از خواب پریدم(یه سگ با نژاد پامرانین داره)
از رو تخت اومدم پایین و ب دورو اطراف نگاه کردم تا چیکا رو پیدا کنم دیدم صدا از پایین میاد رفتم پایین و با صحنه عجیبی رو به رو شدممممم
اومید وارم از این پارت خوشتون بیاد و ازش حمایت کنین:)
شرایط نداره
P.r:«³»
ویو جیمین« می خواستم لباسم رو عوض کنم ک متوجه شدم جین با کفگیر جلوی در ایستاده یه لحظه سکته رو زدم
جیمین: چیشده چرا اینجایی؟
جین: هیچی نشده ک چرا در کردی سیب زمینی و پیاز و گوجه گرفتی؟
جیمین: نه تو ک نگفته بودی بگیرم
جین: بچه ها امشب شام نداریم جیمین هیچی نگرفته بیاد با داد*
کوک: هیونگ نههههههه من دارم میمیرم از گشنگی
جین: ب من ربطی نداره یقه جیمین رو بگیرین
نامجون: نمیشه به تخم مرغی چیزی درست کنی؟
جین: این و ک دیگه همه می تونن درست کنن خودتون بپزین
نامجون: هیونگ نمیشه
جین: میشه چرا نشه؟
نامجون: من یکی ک نمیپزم آبروم میره
جین: الان فهمیدم چی میگی...
نامجون: ب روم نیارررر
جین: عیش
جیمین: هیونگ از اتاق نمیری بیرون نه؟
جین: ها رفتم بای
جیمین: خدایا ب دادم برس...
در کمد رو باز کردم یکی از لباس راحتی هام رو برداشتم و پوشدمش و رفتم بیرون از اتاق
جین: پاشو بیا شام درست کن
جیمین: یاااا هیونگگگ
جین: ب من چ هیچی نخریدی
حالا هم شام شب با توعه
جیمین: باشه
رفتم و رامیون براشون درست کردم تا بخورن و بعد خودم رفتم تا بخوابم
"فردا صبح"
ویو هایون« با صدای پارس چیکا از خواب پریدم(یه سگ با نژاد پامرانین داره)
از رو تخت اومدم پایین و ب دورو اطراف نگاه کردم تا چیکا رو پیدا کنم دیدم صدا از پایین میاد رفتم پایین و با صحنه عجیبی رو به رو شدممممم
اومید وارم از این پارت خوشتون بیاد و ازش حمایت کنین:)
شرایط نداره
۷.۲k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.